يكي از روش هاي مؤثر در ارتقا ی توانايي در مقابله با منابع استرس، آموزش مهارت هاي حل مسئله است. منبع مداخلات درماني نيز مي توانند عوامل تنش زا و تقويت مقاومت شخص (از قبيل منابع و فرايندهاي مقابله) را هدف قرار دهند. براي تعيين شيوة مطلوب مقابله با استرس، نمي توان راهبرد يگانه اي را ارائه داد، بلكه بايد انعطاف كافي وجود داشته باشد و به تناسب ارزيابي از موقعيت و ويژگي هاي فردي به انتخاب مؤثرترين شيوة مقابله مبادرت ورزيد. در موقعيت هاي مهارشدني و چالش پذير فرايندهاي مقابلة گرايشي بيش از همه مؤثر واقع مي شوند. اما در شرايطي كه نمي توان موقعيت را تغيير داد، فرايندهاي مقابلة اجتنابي كارآمدترند.

انجام فعاليت هاي جايگزين، در موقعيت هايي كه عامل تنش زا تغييرناپذير است، مي تواند منابع جديد ارضا را در اختيار شخص قرار داده و سازش يافتگي وي را افزايش دهد. ليكن همين فعاليت ها در موقعيت هاي مهارشدني كه شخص مي تواند طي آن عمل سازنده اختيار كند، ممكن است نيروي شخص را در مسير انحرافي كه به حل مسئله منتهي نمي شود، به جريان اندازد و موجب ايجاد احساس گناه و شكست گردد.

در زمينة ارجحيت شيوة رفتاري يا شناختي مقابله نيز، (شيفمن، 1989؛ نقل از موس و اسكافر، 1993) به اين نتيجه رسيد كه هر دو شكل پاسخ مقابله اي (رفتاري و شناختي) مؤثرند، ضمن آنكه تركيب هر دونوع نيز بر انتخاب جداگانه هر كدا م برتري دارد. مطالعات نشان داده اند كه روش هاي شناختي مقابله از قبيل ارزيابي مجدد مثبت، با سازگاري زناشويي و شغلي همچنين با نمرات بالاتر در مقياس هاي بهداشت رواني از قبيل احساس خوشبختي يا احساس مولد بودن ارتباط دارند. وقتي هر دو مورد (جست وجوي اطلاعات و حل مسئله) با هم به كار گرفته مي شوند، مي توانند عوامل تنش زاي مزمن و حاد را مهار كنند (موس و اسكافر، 1993).

اهميت مقابلة رفتاري شناختي در اين است كه مستقل از عوامل تنش زا به كار گرفته مي شود. راهبردهاي مقابلة شناختي در بسياري از موقعيت ها مي توانند با انعطاف پذيري مورد استفاده قرار گيرند و كمتر تحت تأثير موقعيت واقع شوند. ساليان متمادي متخصصان اعتقاد داشته اند كه استرس هاي شديد موجب تشديد بيماري هاي مختلف جسماني مي شوند و حتي جان انسان را در معرض خطر قرار مي دهند. بيماري هايي نظير زخم معده، فشار خون و بيماري هاي قلبي از استرس تأثير بسيار ی مي گيرند. شواهد اخير، حوزة بيماري هاي مرتبط با استرس را وسيع تر كرده است. براي مثال در آزمايش هايي با انتقال بافت هاي آلوده به سرطان به موش ها، مشاهد ه شد كه تومورها در حيواناتي كه تحت شوك الكتريكي قرار گرفتند، سريع تر رشد كرد ه و زودتر ارگانيسم را دچار مرگ كردند (ديويدسن و نيل، 1990).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...