پایان نامه ارشد: اثر عصاره دودی گیاهان و دود آئروسل بر جوانه زنی بذور و صفات رشدی سه گیاه … |
اقلیم مورد نیاز گیاه: این گیاه بومی شرق، مرکز و غرب آمریکا است. به هوای آفتابی نیاز دارد و به خشکی و سرما نیز مقاوم است.
تکثیر این گیاه از طریق بذر میباشد و وزن هزاردانه آن حدود 5/3 گرم است. مقدار بذر مورد نیاز جهت تولید نشاء برای یک هکتار زمین، حدود یک کیلوگرم میباشد. فواصل کاشت این گیاه، در حدود 60-40*30-20 سانتی متر و سیستم کاشت و آبیاری نیز به صورت ردیفی است.
دور آبیاری: این گیاه، نسبتاً به خشکی مقاوم است، ولی برای عملکرد خوب نیاز به آبیاری منظم دارد.
نیازهای غذایی اصلی: به کودهای شیمیایی زیاد نیازی ندارد و استفاده زیاد از کودهای نیتروژن موجب ضعیف شدن سیستم ریشهای میشود. کاربرد نیتروژن به میزان 200-100 کیلوگرم در هکتار، فسفر به میزان 120-100 کیلوگرم در هکتار و پتاس به میزان 250-200 کیلوگرم در هکتار کافی است.
روش کاشت : کاشت مستقیم در زمین اصلی و کاشت خزانهای.
زمان مناسب برای کاشت در خزانه: بسته به شرایط منطقه از اوایل تا اواخر بهمن ماه کاشت میگردد.
تیمارهای مورد نیاز جهت برطرف کردن دوره خواب بذر: بدون هر گونه تیماری جوانه می زند. اما سرمادهی به مدت 4-1 هفته در ماسه مرطوب در دمای 5-0 درجه سانتیگراد درصد جوانه زنی را افزایش می دهد.
طول مدت جوانه زنی بذر، 15-10 روز و مدت زمان لازم جهت انتقال نشاء از خزانه به زمین اصلی، 70-50 روز است. بافت خاک مناسب برای رشد این گیاه، شنی لومی با زهکشی و هوادهی مناسب و pH مطلوب آن حدود 7 است.
اندامهای مورد استفاده: به ترتیب اهمیت، گل و برگ ها هستند.
زمان برداشت :
1- برداشت ریشه:در پاییز سال دوم، هنگامی که اندام هوایی گیاه خشک و قهوه ای شد، باید برداشت انجام گیرد و معمولاً از ماشینهای برداشت سیبزمینی برای این کار استفاده میشود.
2- برداشت برگ: باید در تابستان و درست قبل از باز شدن کامل گلها، برداشت شود و سپس در محلی که کاملاً سایه و دور از نور آفتاب است، خشک گردد.
عملیات پس از برداشت: جدا کردن ساقه های باقی مانده از ریشه و سپس شستن ریشه ها قبل از خشک کردن آنها از مهمترین عملیات پس از برداشت به شمار میروند. خشک کردن باید در دمای 45-40 درجه سانتیگراد انجام شود. میزان رطوبت ریشه پس از خشک شدن باید حدود 10 درصد و میزان مواد خارجی آن کمتر از 3 درصد باشد.
دقت های لازم در عملیات برداشت: برداشت باید در هوای آفتابی و خشک انجام شود. قبل از برداشت ریشهها، باید اندام هوایی گیاه از ارتفاع 5 سانتی متری سطح خاک بریده شود، ضمن اینکه رطوبت خاک نیز زیاد نباشد.
مراقبتهای ویژه در زمان داشت: بلافاصله پس از انتقال نشاء، حتماً باید آبیاری انجام گیرد.
عملکرد: عملکرد ریشه خشک به میزان 2 تا 6 تن در هکتار (بر حسب تراکم کاشت). عملکرد برگ خشک به میزان 2-1 تن در هکتار و عملکرد کل اندام هوایی به میزان 10-7 تن در هکتار است.
خواص درمانی: مصرف سرخارگل، سبب تقویت سیستم ایمنی و بهبود زخمها میشود و از عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی و سرماخوردگی پیشگیری میکند (یزدانی و همکاران، 1383).
توت روباهی
نام علمی: Sanguisorba minor.L
توت روباهی، گیاهی چندساله است که تا ارتفاع 1 متر، رشد نموده و دارای برگهای مرکب و گرد است. ساقه های گل دهنده باریک و منشعب می باشند. این گیاه به سالاد، پنیر و کرههای گیاهی افزوده میشود. علاوه بر این، دارای مصارف دارویی است. گونه دیگری بنام S.anistroides نیز وجود دارد که ازآن، بعنوان دارویی برای درمان دیابت استفاده میشود.
منشاء آن، اروپا و آسیا (S.officinalis)، یا مرکز و جنوب اروپا (S.minor) میباشد. بیشتر، ریشه خشک و گاهی قسمت های هوایی خشک شده، مورد استفاده قرار میگیرد.
موارد استفاده و خواص: ریشههای توت روباهی بعنوان داروی مؤثر برای درمان اسهال و داروی بواسیر شناخته شدهاند. این گیاه برای درمان التهاب های دارای خونریزی در روده بزرگ و خونریزی رحم استفاده میشود. همچنین، بصورت موضعی برای درمان بواسیر، ناراحتیهای مختلف پوستی ( مانند زخم ها، سوختگی ها و اگزما ) و التهاب های مخاطی ( بصورت محلول های غرغره یا مواد موجود در خمیر دندان ) بکار می رود.
در اروپا و چین، بیشترین استفاده طبی از این گیاه، به عنوان بند آورنده خون است و به همین دلیل، بخش اول نام علمی آن به معنی جذب کننده خون می باشد.
عصاره های این گیاه معمولاً در تهیه مرهمها و محلولهای شستشو بکار میرود و بصورت استعمال موضعی مورد استفاده قرار میگیرد (جعفر نیا و همکاران، 1387).
فصل اول: بررسی منابع
بررسی منابع:
نخست به دلیل اینکه برخی از محققان و دانشمندان (براون و همکاران، 1997: استادن، 2000: جاین[3] و استادن، 2007: قبرهیوت[4] و همکاران، 2008) بر این باورند که تیمار دود میتواند در زمره و مقوله پرایمینگ به شمار آید، این فصل را با توضیحی از پرایمینگ آغاز میکنیم.
1-1- پرایمینگ
جوانهزنی، یک پدیده پیچیده و پویا است و شامل تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی است که به فعال شدن جنین منجر میشود (بیولی و بلک[1]، 1985). وقوع چندین فرآیند متابولیكی همزمان كه در مرحله جوانهزنی بذر صورت میگیرد، مطالعه و بررسی حوادث مرتبط با آغاز فرآیند جوانهزنی را دشوار مینماید. در تولید گیاهان زراعی موفق، مدت زمان کاشت بذر تا مرحلهای که گیاهچه استقرار کامل پیدا کند، از اهمیت بالایی برخوردار است. زیرا این دوره، تاثیرات زیادی بر رشد گیاه، عملکرد نهایی و کیفیت بذور، پس از برداشت خواهد داشت (وار و فلوز[2]، 1985).
تعاریف مختلفی برای جوانهزنی ارائه شده است، از نظر متخصصان فیزیولوژی، خروج ریشهچه از پوسته بذر، جوانهزنی محسوب میشود. از نظر آنالیزگران بذر، ظهور و توسعه ساختارهای ضروری از جنین را جوانهزنی تعریف کردهاند که نشان دهنده توانمندی بذر در تولید یک گیاه طبیعی در شرایط مطلوب میباشد (AOSA،2000[3]). در طی جوانهزنی بذر ممکن است محیط خاک اطراف بذر برای جوانهزنی و رشد سریع گیاهچه مناسب نباشد. تنشهای زنده وغیر زنده مانند درجه حرارتهای بالا و پایین، خشکی یا غرقابی بودن، شوری، حشرات و عوامل بیماریزا میتوانند سرعت، درصد جوانهزنی و رشد گیاهچه را کاهش دهند یا به طور کامل از جوانهزنی بذر و ظهور گیاهچه، جلوگیری نمایند (اشرف و فولاد[4]، 2005).
جوانهزنی سریع بذر و رویش یكنواخت در زمین برای به دست آوردن محصولی خوب، در شرایط تنش و غیرتنش ضروری است. جوانهزنی و رویش آهسته و یا پراكنده، معمولاً به پیدایش بوتههای كمتر و كوچكتر منجر میشود كه نسبت به تنشهای زیستی و غیر زیستی محیطی آسیب پذیرتر هستند. رویش دیرهنگام ممكن است موجب خرابی بستر بذر و افزایش تراكم خاك گردد كه سبب استقرار ضعیف گیاه میگردد. به طور كلی جوانهزنی بذر سه مرحله دارد:
فاز اول، فرآیند جذب آب است كه در آن، آب توسط بذر جذب میشود ولی فعالیت متابولیكی اندكی صورت میگیرد.
فاز دوم، فاز تأخیری است كه در آن آب،به کندی جذب میشود، اما فعالیت متابولیكی گستردهای صورت میگیرد.
فاز سوم، كه در آن افزایش محتوای آب با پیدایش و رشد ریشهچه همراه است.
جذب آب به صورت كنترل شده در بذر كه پس از آن نیز آبگیری انجام میشود به هیدروپرایمینگ بذر معروف است و این گونه بذرها در شرایط تنش، جوانهزنی بهتری نسبت به بذرهای تیمار نشده دارند و رشد گیاهچه اولیه در آنها بیشتر است. در دو دهه اخیر پرایمینگ بذر یكی از معمولترین روشها برای افزایش میزان و یكنواختی جوانهزنی و رویش در بسیاری از گیاهان زراعی مهم شده است.
در جریان پرایمینگ، معمولاً بذرها در معرض پتانسیل آب خارجی قرار میگیرند، مقدار این آب آنقدر اندك است كه مانع از جوانهزنی میشود، اما امكان وقوع یك سری فرآیندهای فیزیولوژیك و بیوشیمیایی پیش از جوانهزنی را فراهم میآورد. هنگامی كه بذر پرایم شده در محیط مناسب جوانهزنی قرار میگیرد، سریعتر از بذرهای پرایم نشده جوانه میزند. ایده پرایمینگ بذور کار جدیدی نیست. بنظر میرسد این کار هزاران سال قبل با قرار دادن بذر درون آب، در مدت زمانهای مختلف قبل از کشت صورت میگرفته است. این کار باعث جذب راحت آب، شسته شدن مواد بازدارنده و آغاز مراحل اولیه جوانهزنی شده است.
پیشنهاد استفاده از پرایمینگ بذر برای تحمل گیاه به تنشهای محیطی به ویژه شوری، خشکی و درجه حرارتهای نامناسب با انواع محلولهای اسمزی قبل از کاشت توسط استروگونو[5] (1964) ارائه شد. وی پی برده بود که جذب کنترل شده آب توسط بذر باعث بهبود جوانهزنی و رشد سریع گیاهچه تحت هر دو شرایط تنش و غیرتنش میشود و به دنبال آن، باعث افزایش عملکرد نسبت به بذر پرایم نشده میگردد.
اولین کار منتشر شده درباره پرایمینگ، اوایل دهه 1973 توسط هدیکر[6] و همکاران صورت گرفته است که آنها بذور را در لایههای کاغذی مرطوب شده با پلیاتیلن قرار دادند. بعد از آن روشهایی با قرار دادن بذور در محلول پلیاتیلن گلایکول همراه با هوادهی توسط داربی و سالتر[7] (1976) گزارش شد. در روشهای مشابه، محلول نمکهای غیرآلی برای ایجاد پتانسیلهای اسمزی به کار رفت. در واقع وقتی که بذور در پلیاتیلن و محلولهای نمکی با غلظت مناسب قرار میگیرند، نمیتوانند آب را به راحتی جذب کنند (جذب آب کنترل شده). روشهای مختلف دارای محاسن و معایبی هستند و تاثیر آنها بر گیاهان زراعی مختلف، یكسان نیست. همچنین تأثیر روشهای پرایمینگ از گونهای به گونه دیگر و از مرحلهای از رشد گیاه به مرحله دیگر، متفاوت است.
بهطور كلی، تیمارهای شیمیایی، بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند و موثرتر از تیمارهای بیولوژیك هستند زیرا فرمولاسیون و استانداردهای تیمار به خوبی در آنها رعایت شده است. اما برخی از تیمارهای بیولوژیكی همراه با تیمارهای پرایمینگ فیزیكی و شیمیایی، مورد استفاده قرار میگیرند تا جوانهزنی و رویش گیاهچه را تحت شرایط تنشی و غیرتنشی افزایش دهند.
در اثر اعمال تیمارهای پرایمینگ، فعالیتهای متابولیکی جوانهزنی تحریک میشود و بهبود سرعت جوانهزنی، یکنواختی رویش بوتهها، جوانهزنی تحت شرایط متنوع محیطی و بهبود بنیه و رشد گیاهچه را سبب میشود (آنونیموس[8]، 2004). پرایمینگ میتواند موجب تقویت قابل ملاحظه بذرهای خشك گردد (هیدکر و کولبر[9]، 1978) كه نتیجه آغاز فرآیندهای متابولیكیای میباشد كه در جریان جذب آب به طور نرمال صورت میگیرد و با خشك شدن در مرحله بعد، تثبیت شده است (هانسون[10]، 1973). در بذر نخودفرنگی[11]، پرایمینگ مانع از برخی آسیبهای كروموزومی ناشی از پیری میشود (سیویرتیپ و درادو[12]، 1995). همچنین تحقیقات نشان داده است كه پرایمینگ سبب القای سنتز DNA هسته در سلولهای كلاهك ریشهچه گوجهفرنگی (لیو[13] و همکاران، 1997) و چندین گونه گیاهی دیگر از جمله فلفل[14] (لانتری[15] و همکاران، 1993)، ذرت[16] (گارسیا[17] و همکاران، 1995) و ترهفرنگی میگردد (اشرف و برای[18]، 1993).
[1] -Bewely and Black
[2] -Wurr and Fellows
[3] -Association of Official Seed Analysts
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-10-09] [ 09:53:00 ق.ظ ]
|