اقلیم مورد نیاز گیاه: این گیاه بومی شرق، مرکز و غرب آمریکا است. به هوای آفتابی نیاز دارد و به خشکی و سرما نیز مقاوم است.

 

تکثیر این گیاه از طریق بذر می­باشد و وزن هزاردانه آن حدود 5/3 گرم است. مقدار بذر مورد نیاز جهت تولید نشاء برای یک هکتار زمین، حدود یک کیلوگرم می­باشد. فواصل کاشت این گیاه، در حدود  60-40*30-20 سانتی متر و سیستم کاشت و آبیاری نیز به صورت ردیفی است.

 

دور آبیاری: این گیاه، نسبتاً به خشکی مقاوم است، ولی برای عملکرد خوب نیاز به آبیاری منظم دارد.

 

نیازهای غذایی اصلی: به کودهای شیمیایی زیاد نیازی ندارد و استفاده زیاد از کودهای نیتروژن موجب ضعیف شدن سیستم ریشه­ای می­شود. کاربرد  نیتروژن به میزان 200-100 کیلوگرم در هکتار، فسفر به میزان 120-100 کیلوگرم در هکتار و پتاس به میزان 250-200 کیلوگرم در هکتار کافی است.

 

روش کاشت : کاشت مستقیم در زمین اصلی و کاشت خزانه­ای.

 

زمان مناسب برای کاشت در خزانه: بسته به شرایط منطقه از اوایل تا اواخر بهمن ماه کاشت می­گردد.

 

تیمارهای مورد نیاز جهت برطرف کردن دوره خواب بذر: بدون هر گونه تیماری جوانه می زند. اما سرمادهی به مدت 4-1 هفته در ماسه مرطوب در دمای 5-0 درجه سانتیگراد درصد جوانه زنی را افزایش می دهد.

 

طول مدت جوانه زنی بذر، 15-10 روز و مدت زمان لازم جهت انتقال نشاء از خزانه به زمین اصلی، 70-50 روز است. بافت خاک مناسب برای رشد این گیاه، شنی لومی با زهکشی و هوادهی مناسب و  pH مطلوب آن حدود 7 است.

 

اندام­های مورد استفاده: به ترتیب اهمیت، گل و برگ­ ها هستند.

 

زمان برداشت :

 

1- برداشت ریشه:در پاییز سال دوم، هنگامی که اندام هوایی گیاه خشک و قهوه ای شد، باید برداشت انجام گیرد و معمولاً از ماشین­های برداشت سیب­زمینی برای این کار استفاده می­شود.

 

2- برداشت برگ: باید در تابستان و درست قبل از باز شدن کامل گل­ها، برداشت شود و سپس در محلی که کاملاً سایه و دور از نور آفتاب است، خشک گردد.

 

عملیات پس از برداشت: جدا کردن ساقه های باقی مانده از ریشه و سپس شستن ریشه ها قبل از خشک کردن آنها از مهمترین عملیات پس از برداشت به شمار می­روند. خشک کردن باید در دمای 45-40 درجه سانتی­گراد انجام شود. میزان رطوبت ریشه پس از خشک شدن باید حدود 10 درصد و میزان مواد خارجی آن کمتر از 3 درصد باشد.

 

دقت های لازم در عملیات برداشت: برداشت باید در هوای آفتابی و خشک انجام شود. قبل از برداشت ریشه­ها، باید اندام هوایی گیاه از ارتفاع 5 سانتی متری سطح خاک بریده شود، ضمن اینکه رطوبت خاک نیز زیاد نباشد.

 

مراقبت­های ویژه در زمان داشت: بلافاصله پس از انتقال نشاء، حتماً باید آبیاری انجام گیرد.

 

عملکرد: عملکرد ریشه خشک به میزان 2 تا 6 تن در هکتار (بر حسب تراکم کاشت). عملکرد برگ خشک به میزان 2-1 تن در هکتار و عملکرد کل اندام هوایی به میزان 10-7 تن در هکتار است.

 

خواص درمانی: مصرف سرخارگل، سبب تقویت سیستم ایمنی و بهبود زخم­ها می­شود و از عفونت­های دستگاه تنفسی فوقانی و سرماخوردگی پیشگیری می­کند (یزدانی و همکاران، 1383).

 

توت روباهی

 

نام علمی: Sanguisorba minor.L

 

توت روباهی، گیاهی چندساله است که تا ارتفاع 1 متر، رشد نموده و دارای برگ­های مرکب و گرد است. ساقه های گل دهنده باریک و منشعب می باشند. این گیاه به سالاد، پنیر و کره­های گیاهی افزوده می­شود. علاوه بر این، دارای مصارف دارویی است. گونه دیگری بنام S.anistroides نیز وجود دارد که ازآن، بعنوان دارویی برای درمان دیابت استفاده می­شود.

 

منشاء آن، اروپا و آسیا (S.officinalis)، یا مرکز و جنوب اروپا (S.minor) می­باشد. بیشتر، ریشه خشک و گاهی قسمت های هوایی خشک شده، مورد استفاده قرار می­گیرد.

 

موارد استفاده و خواص: ریشه­های توت روباهی بعنوان داروی مؤثر برای درمان اسهال و داروی بواسیر شناخته شده­اند. این گیاه برای درمان التهاب های دارای خونریزی در روده بزرگ و خونریزی رحم استفاده می­شود. همچنین، بصورت موضعی برای درمان بواسیر، ناراحتی­های مختلف پوستی ( مانند زخم ها، سوختگی ها و اگزما ) و التهاب های مخاطی ( بصورت محلول های غرغره یا مواد موجود در خمیر دندان ) بکار می رود.

 

در اروپا و چین، بیشترین استفاده طبی از این گیاه، به عنوان بند آورنده خون است و به همین دلیل، بخش اول نام علمی آن به معنی جذب کننده خون می باشد.

پایان نامه

 

 

عصاره های این گیاه معمولاً در تهیه مرهم­ها و محلول­های شستشو بکار می­رود و بصورت استعمال موضعی مورد استفاده قرار می­گیرد (جعفر نیا و همکاران، 1387).

 

فصل اول: بررسی منابع

 

بررسی منابع:

 

نخست به دلیل اینکه برخی از محققان و دانشمندان (براون  و همکاران، 1997: استادن، 2000: جاین[3] و استادن، 2007: قبرهیوت[4] و همکاران، 2008) بر این باورند که تیمار دود می­تواند در زمره و مقوله پرایمینگ به شمار آید، این فصل را با توضیحی از پرایمینگ آغاز می­کنیم.  

 

1-1- پرایمینگ

 

جوانه­زنی، یک پدیده پیچیده و پویا است و شامل تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی است که به فعال شدن جنین منجر می­شود (بیولی و بلک[1]، 1985). وقوع چندین فرآیند متابولیكی همزمان كه در مرحله جوانه­زنی بذر صورت می­گیرد، مطالعه و بررسی حوادث مرتبط با آغاز فرآیند جوانه­زنی را دشوار می­نماید. در تولید گیاهان زراعی موفق، مدت زمان کاشت بذر تا مرحله­ای که گیاهچه استقرار کامل پیدا کند، از اهمیت بالایی برخوردار است. زیرا این دوره، تاثیرات زیادی بر رشد گیاه، عملکرد نهایی و کیفیت بذور، پس از برداشت خواهد داشت (وار و فلوز[2]، 1985).

 

تعاریف مختلفی برای جوانه­زنی ارائه شده است، از نظر متخصصان فیزیولوژی، خروج ریشه­چه از پوسته بذر، جوانه­زنی محسوب می­شود. از نظر آنالیزگران بذر، ظهور و توسعه ساختارهای ضروری از جنین را جوانه­زنی تعریف کرده­اند که نشان دهنده توانمندی بذر در تولید یک گیاه طبیعی در شرایط مطلوب می­باشد (AOSA،2000[3]). در طی جوانه­زنی بذر ممکن است محیط خاک اطراف بذر برای جوانه­زنی و رشد سریع گیاهچه مناسب نباشد. تنش­های زنده وغیر زنده مانند درجه حرارت­های بالا و پایین، خشکی یا غرقابی بودن، شوری، حشرات و عوامل بیماری­زا می­توانند سرعت، درصد جوانه­زنی و رشد گیاهچه را کاهش دهند یا به طور کامل از جوانه­زنی بذر و ظهور گیاهچه، جلوگیری نمایند (اشرف و فولاد[4]، 2005).

 

جوانه­زنی سریع بذر و رویش یكنواخت در زمین برای به دست آوردن محصولی خوب، در شرایط تنش و غیرتنش ضروری است. جوانه­زنی و رویش آهسته و یا پراكنده، معمولاً به پیدایش بوته­های كمتر و كوچك­تر منجر می­شود كه نسبت به تنش­های زیستی و غیر زیستی محیطی آسیب پذیرتر هستند. رویش دیرهنگام  ممكن است موجب خرابی بستر بذر و افزایش تراكم خاك گردد كه سبب استقرار ضعیف گیاه می­گردد. به طور كلی جوانه­زنی بذر سه مرحله دارد:

 

فاز اول، فرآیند جذب آب است كه در آن، آب توسط بذر جذب می­شود ولی فعالیت متابولیكی اندكی صورت می­گیرد.

 

فاز دوم، فاز تأخیری است كه در آن آب،به کندی جذب می­شود، اما فعالیت متابولیكی گسترده­ای صورت می­گیرد.

 

فاز سوم، كه در آن افزایش محتوای آب با پیدایش و رشد ریشه­چه همراه است.

 

جذب آب به صورت كنترل شده در بذر كه پس از آن نیز آبگیری انجام می­شود به هیدروپرایمینگ بذر معروف است و این گونه بذرها در شرایط تنش، جوانه­زنی بهتری نسبت به بذرهای تیمار نشده دارند و رشد گیاهچه اولیه در آنها بیشتر است. در دو دهه اخیر پرایمینگ بذر یكی از معمول­ترین روش­ها برای افزایش میزان و یكنواختی جوانه­زنی و رویش در بسیاری از گیاهان زراعی مهم شده است.

 

در جریان پرایمینگ، معمولاً بذرها در معرض پتانسیل آب خارجی قرار می­گیرند، مقدار این آب آنقدر اندك است كه مانع از جوانه­زنی می­شود، اما امكان وقوع یك سری فرآیندهای فیزیولوژیك و بیوشیمیایی پیش از جوانه­زنی را فراهم می­آورد. هنگامی كه بذر پرایم شده در محیط مناسب جوانه­زنی قرار می­گیرد، سریع­تر از بذرهای پرایم نشده جوانه می­زند. ایده پرایمینگ بذور کار جدیدی نیست. بنظر می­رسد این کار هزاران سال قبل با قرار دادن بذر درون آب، در مدت زمان­های مختلف قبل از کشت صورت می­گرفته است. این کار باعث جذب راحت آب، شسته شدن مواد بازدارنده و آغاز مراحل اولیه جوانه­زنی شده است.

 

پیشنهاد استفاده از پرایمینگ بذر برای تحمل گیاه به تنش­های محیطی به ویژه شوری، خشکی و درجه حرارت­های نامناسب با انواع محلول­های اسمزی قبل از کاشت توسط استروگونو[5] (1964) ارائه شد. وی پی برده بود که جذب کنترل شده آب توسط بذر باعث بهبود جوانه­زنی و رشد سریع گیاهچه تحت هر دو شرایط تنش و غیرتنش می­شود و به دنبال آن، باعث افزایش عملکرد نسبت به بذر پرایم نشده می­گردد.

 

اولین کار منتشر شده درباره پرایمینگ، اوایل دهه 1973 توسط هدیکر[6] و همکاران صورت گرفته است که آنها بذور را در لایه­های کاغذی مرطوب شده با پلی­اتیلن قرار دادند. بعد از آن روش­هایی با قرار دادن بذور در محلول پلی­اتیلن گلایکول همراه با هوادهی توسط داربی و سالتر[7] (1976) گزارش شد. در روش­های مشابه، محلول نمک­های غیرآلی برای ایجاد پتانسیل­های اسمزی به کار رفت. در واقع وقتی که بذور در پلی­اتیلن و محلول­های نمکی با غلظت مناسب قرار می­گیرند، نمی­توانند آب را به راحتی جذب کنند (جذب آب کنترل شده). روش­های مختلف دارای محاسن و معایبی هستند و تاثیر آنها بر گیاهان زراعی مختلف، یكسان نیست. همچنین تأثیر روش­های پرایمینگ از گونه­ای به گونه دیگر و از مرحله­ای از رشد گیاه به مرحله دیگر، متفاوت است.

 

به­طور كلی، تیمارهای شیمیایی، بیشتر مورد استفاده قرار می­گیرند و موثرتر از تیمارهای بیولوژیك هستند زیرا فرمولاسیون و استانداردهای تیمار به خوبی در آنها رعایت شده است. اما برخی از تیمارهای بیولوژیكی همراه با تیمارهای پرایمینگ فیزیكی و شیمیایی، مورد استفاده قرار می­گیرند تا جوانه­زنی و رویش گیاهچه را تحت شرایط تنشی و غیرتنشی افزایش دهند.

 

در اثر اعمال تیمارهای پرایمینگ، فعالیت­های متابولیکی جوانه­زنی تحریک می­شود و بهبود سرعت جوانه­زنی، یکنواختی رویش بوته­ها، جوانه­زنی تحت شرایط متنوع محیطی و بهبود بنیه و رشد گیاهچه را سبب می­شود (آنونیموس[8]، 2004). پرایمینگ می­تواند موجب تقویت قابل ملاحظه بذرهای خشك گردد (هیدکر و کولبر[9]، 1978) كه نتیجه آغاز فرآیندهای متابولیكی­ای می­باشد كه در جریان جذب آب به طور نرمال صورت می­گیرد و با خشك شدن در مرحله بعد، تثبیت شده است (هانسون[10]، 1973). در بذر نخودفرنگی[11]، پرایمینگ مانع از برخی آسیب­های كروموزومی ناشی از پیری می­شود (سیویرتیپ و درادو[12]، 1995). همچنین تحقیقات نشان داده است كه پرایمینگ سبب القای سنتز DNA هسته در سلول­های كلاهك ریشه­چه گوجه­فرنگی  (لیو[13] و همکاران، 1997) و چندین گونه گیاهی دیگر از جمله فلفل[14] (لانتری[15] و همکاران، 1993)، ذرت[16] (گارسیا[17] و همکاران، 1995) و تره­فرنگی می­گردد (اشرف و برای[18]، 1993).

 

[1] -Bewely and Black

 

[2] -Wurr and Fellows

 

[3] -Association of Official Seed Analysts

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...