3-2-تحقیق توصیفی تحلیلی 11
3-3-نوع مطالعه، روشها و ابزارهای گردآوری اطّلاعات 12
3-4-اسناد عمده ی مورد استفاده در این تحقیق 12
3-5-محدودیّت ها و موانع 12
فصل چهارم :یافته ها و داده های تحقیق
4-1-اخلاق و مکارم اخلاقی 14
4-1-1-رابطه اخلاق و هنر 15
4-2-ادبیّات حماسی 16
4-2-1-در ادبیّات ملل دو نوع منظومه ی حماسی می توان یافت 16
4-2-2 -نبرد نیکی با بدی در حماسه و اسطوره 18
4-2-3-اخلاق فردی و جمعی از منظر حماسه سرای ایران 24
4-2-4-پندگفتن بوزر جمهر یا بزرگمهر نمودار و تبلور آموزههای اخلاقی 25
4-2-5-سخن سرآمد نیکیهاست 31
4-3- حماسه و آموزه های اخلاقی 34
4-3-1- خدای آفریننده، آفریننده کرات آسمانی 35
4-3-2-خدای آرام کننده زمین 36
4-3-3- افروزنده ی آتش از خاک 36
4-3-4-نگارگر و نگارنده 37
4-3-5-خداوند جهان را از عدم خلق کرد 37
4-3-6-خدای جهان، آن جهاندار و مدبّر 38
4-3-7-خدای جان و روزی دهنده و بخشنده 39
4-3-8-خداوندی که همه چیز تحت فرمان اوست 39
4-3-9-خدای ازلی و ابدی 39
4-3-10-خدای دادگر 40
4-3-11-خدای یاور و فریادرس 40
4-3-12-خدای صاحب هیمنه و پیروزی 41
4-3-13-برکشیدۀ خدا، افکندنی نیست 41
4-3-14-هر که را، بر کشیدن: عزّت و والایی دادن 42
4-4-آموزه ی تسلیم در برابر خداوند و خشنودی او 42
4-4-1-تفویض نمودن کار بدو 42
4-4-2-پناه بلندی و پستی اوست 44
4-4-3- تنها راه رستگاری، گراییدن و توکّل بر یزدان است 44
4-4-4-تنها، نیایش و نماز به درگاه او 44
4-4-5-دعا رمز بندگی و پیروزی 45
4-4-6-در قرآن، دعای از روی تضرّع و زاری، ستوده شده است 46
4-4-7-خداوند پناه جویندگان به درگاهش را به راه راست رهنمون میشود 47
4-4-8-نبوت و ولایت در شاهنامه 48
4-4-9-سیره ی معلمان اخلاق در آموزههای سلوک و رفتارهای اخلاقی 49
4-4-10-تفویض نمودن کار به خداوند 50
4-4-11-تنها از او درخواستن 51
4-4-12-بازگشت به درگاه خدا و پوزش خواستن 52
4-4-13-رستگاری و سرانجام نیک 53
4-4-14- کردار شایسته، بهترین توشه و یار و یاور است 54
4-4-15-پناه بردن در قحطی و شداید به یزدان 54
4-4-16-عدل و دادگری 55
4-4-17-عبادات، بویژه نماز و روزه، سلامت، نعمت و مهرورزی آور است 59
4-4-18-حماسه سرای ملّی در جای دیگر درباره ی نماز و نیایش چنین گوید 61
4-4-19- آفریدگان مظهر آفرینش آفریننده اند 67
4-4-20-بی نام و یاد او، همه چیز ناقص و اَبتر است 68
4-5-دیدگاههای فردوسی درباره شایست ها 69
4-5-1- جایگاه خرد 69
4-5-2-خردمندی آرایش و زیب جان است 72
4-5-3-اندیشه، نتیجه و رهاورد خردمندی و خرد ور زیست 73
4-5-4-خرد ورزان به خدا نزدیک ترند 73
4-5-5-خردورز، فروتن است 74
4-5-6- جان با نبود خرد، نباشد بهتر است 74
4-5-7-آموزۀ دانش و دانایی 76
4-5-8-داستانهای فلسفی و آموزه های تربیتی آنها 83
4-6-تجلّی آموزه های حِکمی و اخلاقی در گفتار و سخن قهرمانان 84
4-6-1-گفت و شنود قهرمانان 86
4-6-2-سخن گفتن با پروردگار 86
4-7-گفتار حِکمی به عنوان ابزار عینی ذهنیّات 87
4-7-1-نیایش با خداوند به عنوان یک نهاد حماسی 87
4-7-2-توجّه به جهان ماورای طبیعت (غیب) 88
4-7-3-ردّ پای پندار در داستانها 88
4-7-4-پاکی و پیراستگی از هرزه درایی و ناپسندگویی 88
4-8- میانه روی در گرایش به خردورزی و احساس و عاطفه 89
4-8-1-به گزینی واژگان و ترکیبات در آموزههای حِکمی و اخلاقی شاهنامه 100
4-8-2-به اندیشی، به گزینی و بلاغت و مقطع و موقعی شناسی در شاهنامه 107
4-8-3-بینیازی و غنای روح فردوسی 110
4-9- مقام زن از دیدگاه حکیم فرزانه و آموزه های سفارش شده ی او 111
4-10-آیین دوست یابی و معاشرت در آموزه های حِکمی شاهنامه 116
4-11-بی اعتباری دنیا از منظر حکیم حماسه سرا 121
4-12-جبر و اختیار در شاهنامه و گزینه های حِکمی فردوسی 124
4-12-1-شاهنامه، فروغ جاودانه ی شعر کهن 127
4-12-2-استبداد ستیزی و مبارزه با ستمگران 131
4-13-تفسیر زندگی و راز و رمزهای حکمت عملی در شاهنامه 132
4-13-1-بشردوستی و شفقت به همنوع 134
4-13-2-وطن دوستی و میهن گرایی نمونه بارز اخلاقی و راستین 136
4-13-3-باورهای فراطبیعی و آسمانی و تجلّی آنها در آموزه های حِکمی و اخلاقی 138
4-13-4-کیخسرو مظهر نیایش 141
4-13-5-جهانبینی توحیدی فردوسی 142
فصل پنجم)نتیجهگیری)
5-1-نتیجه گیری 155
5-2-منابع و مأخذ 157
مقدمه:
شاهنامه سرگذشت یک ملّت دیرین و باستانی است. ملّتی که خود و جهان را در شاهنامه تصویر کرده است. زندگی و مرگ، شکست و پیروزی، شادی و رنج، آرزو جویی و عزت طلبی، تلاش در غلبه بر قدرتهای اهریمنی، ستیز با ستمگران و دُژخیمان، یاری جستن خوبان از یزدان و یاری شدن و بر همه ی قدرتهای شیطانی پیروز شدن، عدالتگستری، شرف و والایی جستن، از راستی و درستی پیروی کردن و دهها آموزش دیگر را، در پهنه و گستره ی نامه ی باستان، به روشنی مشاهده میکنیم. پیش از فردوسی هم، فرزانگان، شاعران و نویسندگانی، عظمت، تاریخ، اسطوره و حماسه و اخلاق و سِیَر آریاییها، و ایرانیان باستان را به رشته ی نظم کشیده بودند و یا داستانهایی منثور از سرگذشت نیاکان، همراه با سیره و روش زندگی و اخلاق و رفتار پارسیان و ایرانیان باستان را قلم و رقم زده و در صفحات کاغذ نقش کرده بودند.
شاهنامة ابومنصوری و گرشاسب نامه اسدی طوسی و گشتاسب نامة دقیقی از این نوع اند. فردوسی خود از سرودههای دقیقی در آغاز شاهنامه یاد نموده است:
جوانیش را خوی بد یار بُد یکایک از او بخت برگشته شد ز گشتاسب و ارجاسب بیتی هزار |
همه ساله تا بُد به پیکار بد به دست یکی بنده بر، کشته شد بگفت و سرآمد بر او روزگار (شاهنامه، 1968 : 14/1) |
گشتاسب نامه ی (و ارجاسب نامه) دقیقی هزار بیت بیش نبوده است آن هم نه به فخامت، جزالت، زیبایی و شیوایی سخن استاد توس. فردوسی خود، هزار بیت دقیقی را در آغاز شاهنامه آورده است. سروده های دقیقی نیز عاری و خالی از حکمت و پند نیست. گویی در نامه های باستان، سخن از پند و اندرز و ارائه آموزه های اخلاقی رکن و اصل بوده است.
باری سخن از حکمت و آموزه های نامه ی باستان فردوسی است. اگر از این فرزانه تنها بخشی از پند و حکمتهایش مانده بود، ما را به آکنده بودن شاهنامه از اخلاق انسانی و اسلامی، راهبر و رهنمون بود، چه رسد به اینکه نه اغلب که همه ی فرازهای سروده های فردوسی عزیز، مشحون و مزیّن به نکات اخلاقی و راهبرد و کارایی گفتار و رفتار انسانی، شایسته و مبتنی بر اصول حکمت آمیز است.
آدمی جویای حکمت و اخلاق است. تشنه ی فضایل و کمالات است و دوست دارد که او را از همان آغاز عمر، در جوانی، ره نمایند و بدیها و کژیها و نادرستیها را بدو بازشناسند، تا در پرتو چراغ حکمت و اخلاق، به درستی و راستی ره سپرد. نیرومند باشد و از سستی به دور. و چونان تیر، راست بر هدف رود.
زِ نیرو بود مرد را راستی ابا نیرو و فرّ و برز است مرد |
زِ سستی، کژی زاید و کاستی بدین گونه، دهقان از او یاد کرد |
(همان: 200/3)
سراسر شاهنامه، سرگذشت قهرمانیها و راستیهاست. قهرمانانی که طرفدار ستمدیده و خصم ستمگرند. اگر به قصد تفأّل هم شاهنامه را ده بار بگشایید، به ضِرس قاطع در هر ده گشایش، ده چشمه ی پند و اخلاق خواهید دید. فردوسی مسلمانی راست اعتقاد و درست باور است و درس دین و ولایت اهل بیت هم می دهد و ما را به پیروی از پیامبر(ص) و علی(ع)- وصی پیامبر(ص)، سفارش می کند و می گوید من خود با همین آرمان می زیم:
خردمند گیتی چو دریا نهاد چو هفتاد کشتی بر او ساخته میانه یکی خوب کشتی عروس پیامبر بدو اندرون با علی به دل گفت اگر با نبی و وصی اگر خلد خواهی به دیگر سرای گرت زین بد آید گناه من است بر این زادم و هم بر این بگذرم |
برانگیخته موج ازو تندباد همه بادبانها برافراخته بیاراسته، همچو چشم خروس همان اهل بیت نبی و ولی شوم غرقه دارم دو یار وفی به نزد نبیّ و وصی گیر جای چنین است و این دین و راه من است چنان دان که خاک پی حیدرم |
(شاهنامه: 1968 : 14/1)
استاد سخن حماسی، همه جا، خواننده را با ارائه ی بهترین آموزه های معرفتی و اخلاقی به سرمنزل سعادت و بهروزی، رهنمون است. لطف سخن آهنگین حماسی و پرهیمنه ی او، در دل و ذهن هر خواننده ای و در ژرفای وجود هر دوست دارنده ی حماسه ای، نفوذ می کند و تأثیر می گذارد.
در این پایان نامه، خواننده آنچه را که در زندگی باید از نظر اخلاق فرا گیرد از زبان استاد طوس می شنود. اینک می رویم تا از زلال سخن و چشمه ی اخلاق و آموزه های او، وجود خود را سیراب سازیم.
[سه شنبه 1399-10-09] [ 11:09:00 ق.ظ ]
|