همه سازمان ها نیز برای بقا ،نیازمند اندیشه های نو و نظرات بدیع و تازه اند. افکار ونظرات جدید همچون روحی در کالبد سازمان، دمیده می شود و آن را از نیستی و فنا نجات می دهد. در عصر ما برای بقا و پیشرفت و حتی حفظ وضع موجود باید جریان نوجویی و نوآوری را در سازمان تداوم بخشید تا از رکود و نابودی آن جلوگیری شود.(آقایی فیشانی ،1377)

 

برای آنکه بتوان در دنیای متلاطم و متغیر امروزه به حیات ادامه داد،باید به نوآوری و خلاقیت روی آورد و ضمن شناخت تغییر و تحولات محیط برای رویارویی با آن ها پاسخ های بدیع و تازه تدارک دید و همراه تأثیر پذیری از این تحولات بر آن ها تأثیر نهاد و بدان ها شکل دلخواه دا د .

 

امروزه جامعه ی ما بیش از هر زمان دیگر به افراد هوشمند و خلاق نیاز دارد.هر قدر جهانی که در آن زندگی می کنیم ،پیچیده تر می شود ،نیاز به شناسایی و پرورش ذهن های خلاق و آفریننده نیز بیشتر و شدیدتر می گردد.به همین دلیل، در شرایط کنونی مسئله ی خلاقیت از مهمترین مسائل  در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی است. با توجه به این امر ،باید مدیرانی مبتکر وخلاق را برای  رده های متفاوت مدیریت بر گزیده، مدیران توانمندی که قادر باشند با اتخاذ تدابیر و شیوه های بایسته ، به ویژه در دستگاه آموزش و پرورش ، زمینه را برای تجلی و بروز استعدادها و خلاقیت های معلمان و دانش آموزان فراهم آورند.

 

اگر به استناد نظر ((ژان پیاژه)) هدف اصلی آموزش و پرورش را آفرینش و بویژه آفرینش انسان های توانا به انجام دادن کارهای نو ، انسان هایی خلاق و نوآفرین و کاشف بدانیم ، وظیفه و رسالت سازمان های آموزش پرورشی و از جمله مدارس این است که با به کارگماری مدیران متعهد ، مبتکر و نوآور و ارائه  طرح های جدید و روش های نو ، زمینه ی بروز این ویژگی های آدمی را در معلمان و دانش آموزان فراهم آورند و فضای متعهدانه مدرسه را به فضای بالنده ،خلاق ،مبتکر ،گرم ،صمیمانه ،  اثربخش و لذت بخش تبدیل کنند.(سریداران،1376)

 

البته این امر مستلزم تدوین طرح ها و برنامه های گوناگونی است که مدیران مدارس باید با اجرای تدریجی آن ها ،تحول ، تحرک و تغییرات جدیدی در واحدهای آموزشی پدید آورند.

 

به طور کلی ،برنامه ریزی در تمام سطوح مدیریت  به ویژه مدیریت مدرسه ،مستلزم داشتن اندیشه ی خلاق ،ارائه ی ابتکارات جدید،ورزیدگی و مهارت در به کار گرفتن منابع و عوامل متعدد است.

 

 

 

 

 

1-2 بیان مسئله

 

مفاهیم تعهد شغلی و خلاقیت همواره مورد توجه کلیه دست اندرکاران امور در تمامی سازمان ها بوده است.

 

یکی از اولین مطالعات مؤثر در زمینه تعهد شغلی ، تحقیقی است که توسط(لوداهل وکیجنر،1965) به منظور اندازه گیری میزان مشارکت شغلی کارکنان  روی نمونه ای شامل 137 پرستار ، 70 مهندس و 46 دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت انجام گرفت.

 

نتایج این تحقیق نشان داد که بالاترین میزان مشارکت شغلی مربوط به دانشجویان کارشناسی ارشد و پائین ترین آن مربوط به پرستاران بوده است. و به طور کلی ، میزان مشارکت شغلی این سه گروه بیش از سطح متوسط بوده است.

 

تعهد شغلی فرد به معنی  وظایف مسؤولیت های شغلی و انجام درست و معقول کار است، به گونه ای که حتی اگر ناظری بر کار فرد نظارت نداشته باشد او در انجام امور محوله کوتاهی نکند.(لوداهل و کیجنر،1965)

 

همچنین به میزانی که شخص ، کار یا عملکردش را موجب سربلندی و  کسب اعتبارش بداند تعهد شغلی او افزایش می یابد. ایمان ، احساس تعلق و وفاداری به هدف از ویژگی های تعهد است که با در اختیار گذاشتن انرژی و وفاداری  انسان به نظام اجتماعی ، رفاه  جامعه و پای بندی به ارزش های معنوی حاکم بر کار مانند انصاف ، هم نوایی را به ارمغان می آورد.

 

بنابر این شناسایی و تثبیت عوامل مؤثر بر تعهد می تواند به تحقق آرمان های سازمان در مقیاس کلان و شغل به عنوان اصلی ترین جزء آن بیانجامد ، حتی اگر اهداف دوربرد و به ظاهر غیر قابل دسترسی برای آن ها طراحی شده باشد.

 

پایان نامه و مقاله

 

بلا و همکارانش برای تعهد شغلی ، چهار بعد را که شامل وابستگی حرفه ای ، وابستگی سازمانی ، پای بندی به ارزش های  کار و میزان مشارکت شغلی است ، در نظر گرفتند.(بلا،1993)

 

پرورش خلاقیت ، یکی از مهمترین هدف های آموزش وپرورش است که حتی پیش از تعلیمات رسمی آغاز گردید و مسؤولیتی را که به تنهایی به عهده خانواده کودک بود، هم گام با آنان بر دوش می گیرد.

 

جوامعی که بتوانند خلاقیت را در سازمان ها احیاء و شکوفا سازند ، می توان رشد و شکوفایی را برای آن ها انتظار داشت و بر عکس به هر میزانی که خلاقیت ، پرورش نیابد رکود علمی ، صنعتی و فرهنگی را باید برای آن ها متصور شد.

 

الوانی(1379) معتقد است : ((خلاقیت به معنای تولید یک اندیشه و فکر جدید است یا به عبارت دیگر خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد)) .

 

از نظر آمابیل (1980) خلاقیت در هر شخص تابعی از سه مؤلفه تخصص ، مهارت تفکر خلاق و انگیزش می باشد. مدیران خلاق می توانند هرسه را تحت تأثیر قرار دهند و خلاقیت را در کارکنان  خود تقویت کنند.اما اینکه خلاقیت افراد در چه محیط هایی رشد پیدا می کند.

 

حسینی (1380)(( معتقد است که با ایجاد نظام مشارکتی ،  به منزله ی یکی از راهکارهای مهم، می توان فضایی خلاق و پویا در سازمان بوجود آورد)). آنچه در این مطالعه مورد نظر ماست ، بررسی رابطه ی بین تعهد شغلی با میزان خلاقیت مدیران است ، زیرا محیط کار امروزی به کارکنانی نیاز دارد که بتوانند تصمیم بگیرند ، راه حل های تازه ای برای مسائل ارائه دهند، خلاقیت داشته باشند و در قبال  نتایج کار مسؤول شناخته شوند . و همچنین این ابهام که افراد خلاق تا چه اندازه از وقت خود را با شغلشان سپری  می کنند و تعهد کاری ایشان به چه میزان است ؟

 

چون که خلاقیت هر فرد را مهمترین سلاح او در برابر فشارهای روحی ناشی از زندگی و کار روزانه و امور فوق العاده دانسته و حس وفاداری و وظیفه شناسی و تعهد نسبت به سازمان را در مسیر شغلی ایجاد و تقویت می کند و کارکنان را به کار و کوشش بیشتر بر می انگیزد و اشتیاق بیشتر فرد را به عنوان یک همکار برای پاسخگویی به خواسته ها که از شغل او دارند.

 

خلاقیت نیز نوعی رفتار عاطفی مثبت است که حالت ها و فعالیت های اثربخش را افزایش می دهد ،لذا این پژوهش درصدد آن است که رابطه بین سه عامل تعهد شغلی (وابستگی حرفه ای ،پایبندی به ارزش های کار و مزایای دریافتی مناسب) با میزان خلاقیت در مدیران مدارس متوسطه شهر بوشهر  را بررسی کند تا دریابد کدامیک از این عوامل برای بالا بردن خلاقیت افراد سازمان ها بااهمیت تر و با ارزش تر است و آنان را در انجام دادن فعالیت ها یاری می رساند.

 

1-3 اهمیت تحقیق                                               

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...