مقاله های علمی- دانشگاهی | قسمت 11 – 10 |
به زعم فقیهی (۱۳۷۶) اساسیترین هدفهای تربیتی که در تعامل یا رابطه معلم و متعلم مـطرح اسـت، سه هـدف محبت، احترام و مسئولیتپذیری است امروز مهمترین مشکلاتی که فراروی بشر قرارگرفته مشکلاتی است که در تـعامل افراد با یکدیگر و به دست خود آن ها ساخته میشود پیشگیری و یا حل آن ها در نظامهای تعلیم و تربیت از باارزشترین اهداف اجتماعی و معمولترین شیوه تعامل در کلاس رابطه رودروست. علاوه بـر ارتـباط کلامی، رفتارهای غیرکلامی همچون حالتهای چهره و نگاه، حرکات سر و دست و طرز استقرار بدن، هر یک به نحوی حامل پیـام هـستند. شیوه و لحن گفتار نیز بهخوبی پارهای از حالتهای روانی گوینده را نشان میدهد. بسیاری از ویژگیهای عمیق روانی چون اعتمادبهنفس، اشتیاق، آرامش، بیعلاقگی، بیتفاوتی و اضـطراب، در صدا و رفـتار نمایان میشود. چگونگی بیان مطالب مهم نیز در انتقال مفاهیم نقش مهمی دارد. استفاده از کلمات، عبارات، جمله ها و بهطورکلی پیـامرســانی ارتبـــاط زیــادی با زمینههای سرشتی و تواناییهای ذهنی افراد دارد؛ امـا آمـوزش نـیز در غنی ساختن این تواناییها نقش دارد.
بر اساس نظر فرهنگی (۱۳۸۲) پنج ویژگی سعهصدر، همدلی، حمایت گری، مثبتگرایی و تساوی باعث اثربخشی ارتباطات میشود. با توجه به این ویژگیها،معلمان برای برقراری ارتباطی مطلوب و اثربخش بادانش آموزان میتوانند از مهارتهای ارتباطی مختلفی استفاده کنند که یکی از آن ها: ایجاد روابط مثبت و دوستانه بادانش آموزان، اولین هدف معلم، باید برقرار کردن رابطه مطلوب، دوستانه و حمایتکننده بادانش آموزان باشد. چنین هدفی از طریق تعاملی که معلم بادانش آموزان خود دارد، تأمین میگردد.
طبق نظر کیلن ، دانشآموزانی که احساس میکردند معلمان آن ها را دوست دارند، یادگیری بیشتر و رفتار کلاسی پربارتری داشتند (کیلن،۱۹۹۸)
پژوهشهای پژوهشگرانی مانند وبلز، لوی، برکلمنز (۱۹۹۰) در کشورهای هلند، امریکا و استرالیا این است که ،مهارتهای ارتباطی معلم در خلق و ایجاد جو مثبت برای یادگیری بسیار مؤثر است و معلمان اثربخش به اندازه روشهای تدریس، در ارتباطات خود نیز موفق هستند. (بازرگان و صادقی ۱۳۸۰)،
نتایج تحقیقات زندی نشان داد که ،گوش دادن فعال به دانش آموزان ،باعث میشود که دانش آموزان احساس خوبی نسبت به خود و همچنین نسبت به معلمانشان داشته باشند، چون معلم برای احساسات و عقاید آن ها احترام و ارزش قائل شده است دانش آموزان احساس میکنند که دارای ارزش بیشتری هستند و برای خود نیز ارزش بیشتری قائل میشوند آن ها این احساسات را دوست دارند، بنابرین کسانی را که موجب این احساس شده است و به آن ها کمک کردهاند را دوست خواهند داشت. باگذشت زمان رابطه ها با معلمان، بر اساس توجه احترام مشترک خواهد بود (زندی، ۱۳۸۲)
جیکوب و لفگرن(۲۰۰۷) دریافتند اهمیت رابطه معلم-دانشآموز در گروهها و فرهنگهای خاص نیز توسط جیکوب ولفگرن بررسیشده است. در ابتدا اینکه فرهنگهای مختلف درجات مختلفی از اهمیت را برای رابطه معلم-دانشآموز قائلاند. که در مدارس متوسطه، درخواستهای معلم بیشتر مبتنی بر توانایی معلم در بهبود دستاوردهای دانشآموز است تا اینکه بر رضایت وی استوار باشد. این در حالی است که در مدارس مناطق فقیرنشین عکس این مسئله اتفاق میافتد.
هادلی، دائود، هرشبرگر، رایت کاسترو و پوانکو (۲۰۰۳)، نشان دادند که افراد متعلق به فرهنگهای مختلف، دانشآموزان لاتین و آنگلو، عناصر مختلفی از رابطه دانشآموزی را با معلم را بااهمیت میشمارند و نیز بر اساس سطح ادراکیشان از میزان رضایت، رفتار متفاوتی در رابطه از خود نشان میدهند. آخر اینکه، مطالعات مختلفی که به طور خاص به رابطه مربی-متربی در فضاهای آموزشی دارای نوجوانان در معرض خطر (اسپنسر،[۱۰۰]۲۰۰۶، راکول[۱۰۱]،۱۹۹۷) و استعدادهای درخشان (اس چاتز[۱۰۲]،۱۹۹۹ هامیلتون[۱۰۳]، مور[۱۰۴]، اروینگ[۱۰۵]،۲۰۰۳) پرداختهاند دریافتهاند که روابط مثبت منافع یکسانی برای هر دو گروه از دانشآموزان دارد. این مزایا عبارتاند از افزایش عزتنفس و اعتماد و نیز بهبود مهارتهای مطالعه و توانایی بهکارگیری دانش کلاسی.
۲-۴-۴ – پژوهشهای مربوط به رفتارهای صمیمی کلامی و غیرکلامی معلمان
پوگی وآهایان[۱۰۶](۲۰۰۶) بیان میکنند معلمانی که تصور میشود صمیمت جویی غیرکلامی دارند، معمولاً شایسته و دوستداشتنی ارزیابی میشوند.
درتحقیقاتی گوئرر و کوپولوس (۲۰۱۰) از دانش آموزان شش کشور استرالیا، ژاپن، مکزیک، سوئد، تایوان و آمریکا خواسته شد تا میزان استفاده کلامی و غیرکلامی معلمان خود از قالبهای متنوعی که به تدریس عاطفی مرتبط میشد را به خاطر بیاورند. در بین فرهنگها، بهترین معلمین کسانی بودند که از حالات غیرکلامی، حرکات خودمانی و راحت، مکالماتدرونکلاسی و ارتباطات برون کلاسی بیشتری استفاده میکردند؛ عکس این مسئله در مورد بدترین معلمان نیز صدق میکرد. در مقایسه بادانش آموزان ژاپنی و تایوانی، دانشجویان استرالیایی و آمریکایی بهکارگیری معلمان خود از بیانگری غیرکلامی بیشتر را شرط برتری آنان میدانستند. بااینحال، تحقیقات نشان میدهد که دانشجویان آسیایی در مقایسه با دانشجویان سایر کشورها ارتباط برون کلاسی بیشتری با معلم دارند.
ژانگ (۲۰۰۵) دریافت که دانش آموزان چینی نسبت به دانشجویان آمریکایی ارتباط خارج از کلاسی بیشتری با معلمان داشتند و نیز در میان آن ها رفتارهای صمیمیتجویانه همبستگی بیشتری با ارتباط برون کلاسی داشت. او همچنین دریافت تفاوتهایی بین نوع و نحوه ارتباط خارج از کلاسی چینیها با آمریکایی وجود دارد. چینیها بیشتر به دفتر معلم مراجعه میکنند، در حالی که آمریکاییها از طریق ایمیل تماس حاصل میکردند. دانش آموزان چینی در این ارتباطات بیشتر مشکلات شخصی را مطرح میکردند ولی آمریکاییها روی مسائل درسی تمرکز داشتند. این یافته ها با تفاوت میان فرهنگها جمعگرا و فردگرا همخوانی دارد زیرا معلمان فرهنگهای جمعگرا تمایل بیشتری دارند مشکلات شخصی فراگیران حلشده و آن ها را برون کلاسی ملاقات کنند.
جورجاکوپولوس (۲۰۰۹) دریافت که هم دانش آموزان ژاپنی و هم آمریکایی معلم کارآمد را دارای ارتباط برون کلاسی دانستهاند، ولی تعداد ژاپنیهایی که این رفتار را انتخاب کردند بیشتر از آمریکایی بودند.
انگ وی مبلی (۲۰۰۴) برخی از مکالمات بین دانش آموزان چینی و معلمان را این چنین ذکر کردهاست، اگرچه دانش آموزان چینی در مقایسه بادانش آموزان آمریکایی وسواس بیشتری برای پاسخ دادن به سؤالات و مشارکت کلاسی به خرج میدادند، دانش آموزان چینی وقتی معلم از آن ها دعوت میکرد برون کلاسی ارتباط داشته باشند سریعاً قبول میکردند. دانش آموزان متعلق به فرهنگهای پر بافت و جمعگرا با ارتباط برون کلاسی راحتی خاصی احساس میکنند زیرا تعامل شخصی و یکبهیک که در آن ها توجه به ارتباطات ظریف و جزئی است بیشتر شده و احساس جمعی بیشتر میشود.
همچنین تحقیقات سیلور (۱۹۹۰) و نودیگ[۱۰۷] (۱۹۸۴)، به اهمیت توسعه مهربانی و ارتباط معلمان و دانش آموزان ونیز مراقبت تأکید کردهاست. مطالعاتی که در آمریکا اجرا شد نشان داده رابطه مثبتی بین یادگیری عاطفی و ادراک از صمیمت جویی غیرکلامی معلم در کلاس وجود دارد (آلن و ویلز، وایت[۱۰۸]،۲۰۰۴).
“
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-09-20] [ 04:04:00 ب.ظ ]
|