ویژگی راهبردهای فراشناختی |
راهبردهای فراشناختی راهبردهای بازبینی کننده ای هستند که در خلال یادگیری و آموزش، فعال میشوند. اگر ندانیم چگونه پاسخهایمان را وارسی کنیم، برای مطالعه وقت کافی اختصاص دهیم، یا نخواهیم بفهمیم که بیشتر درباره موضوع آگاهیهایی به دست آوردهایم یا نه، در آن صورت هر تکلیف یادگیری برایمان طوری خواهد بود که گویی برای اولین بار است که با آن روبرو شدهایم.
یادگیری همیشه فعالیتی بسیار دشوار است، مهارت های شناختی، یادگیری را برایمان سادهتر می کنند.
اگر چه هر اندازه که پیرتر می شویم، شتاب گسترش مهارت های شناختیمان کندتر می شود، اما این پدیده صرفاً بخشی از فرایند طبیعی رشد به حساب نمیآید.
به نظر میرسد که تجربه و آموزش آشکار، در رشد این مهارت های شناختی نسبت به رشد طبیعی، نقش برجستهتری ایفا می کنند. این بدین معنی است که معلمان وظیفه دارند به رشد این راهبردهای فراشناختی در دانش آموزان کمک کنند.(به نقل ازآقا زاده و احدیان، 1377)
گاه دانشآموزانی که از نظر ذهنی اندکی عقب مانده هستید و یا در یادگیری ناتوان میباشند، در مقایسه با دانش آموزان متوسط، نارساییهای فراشناختی نشان می دهند. (براوان و پالینسار، 1982) با فرض پذیرش این دیدگاه که دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری، فرآیندهای بازبینی ناقص و متفاوتی را برای یادگیری دارند، میتوان برای حل این مشکل به دانش آموزان هنگام روبرو شدن با مسئلههای فراشناختی صرفاً همان راههای فکر کردن دیگران را آموخت.
با توجه به تحقیقاتی که پالینسکار و براون انجام دادند. به نتایجی رسیدند که در نمودار 2-1 نشان دادهشده است. همان طور که در نمودار نشان دادهشدهاست.
درصد پاسخهای صحیح مربوط به سؤالهای درک مطلب برای یک دانش آموز پیش از آموزش خاص پانزده درصد بود. اما پس از بازخورد اصلاحی این رقم تا حدود پنجاه درصد افزایش یافت. و پس از آن که شیوه های فراشناختی برای یادگیری به این دانش آموز آموختهشد، قادر بود تا حدود هشتاد درصد سئوالهای درک مطلب را درست جواب دهد.( پالینسکار و بران، 1984)
آموزش شیوه های فراشناخت خط پایهی2 آموزش بازخورد اصلاحی خط پایهی1 پیشآزمون 100
31 21 15 5
روزهای مطالعه
نمودار 2-1 گزارش درصدی سئوال های درک مطلبی که دانش آموزی قبل، به هنگام، و پس از آموزش فراشناختی درست پاسخ داده است.
(پالینسکار و بران، 1984)
بسیاری از دانش آموزان، به آموزشی در مهارت های خود نظمجویی، نظارت برخود، خودوارسی، تشخیص مسئله، و مانند آن نیاز دارند. زیرا هدف هر معلمی این است که مهارت های درک مطلب را به دانش آموزان انتقال دهد. امّا همۀ دانش آموزان این توانایی را از خود آشکار نمیسازند. آنان فقط زمانی میتوانند چگونه آموختن را بیاموزند که بر راهبردهای شناختی تعمیم یافتهای مسلط شدهباشند. و با تسلط بر راهبردهای شناختی تکلیف یادگیری جدید از پیچیدگی کمتری برخوردار خواهدبود و بدین طریق بر خود پنداره تحصیلی دانش آموز افزوده خواهدشد.
دانش آموزان برای درک مطلب و انتقال آنچه آموختهاند نیاز است راهبردهای فراشناختی را برای مقاصد زیر بیاموزند.
- در بارهی آنچه میخوانند پیشبینیهایی بکنند و این پیشبینی را تصیح کنند.
- در خلال آموزش و مسئلهگشایی تمرکز حواس داشته باشند.
- بدانند چگونه در صورت مرتکب شدن اشتباهی، کانون توجه خود را به سوی راه درست تغییر دهند و جلوی اشتباهشان را بگیرند.
- از خودشان سئوال کنند.
دادهها یا ویژگیهای مهم متن یا تکلیفها را از بقیه جدا کنند و توجه خود را به آنها معطوف دارند.
به دادهها یا ویژگیهای نامربوط متن یا تکلیف توجه نکنند.
وقتی رابطهای بین عنصرها مشاهده می کنند یا به چنین رابطهای اشاره می شود، آن را باز شناسند.
هنگام خواندن و مسئلهگشایی از قدرت تجسم خویش استفاده کنند.
به ارزش مفهومها توجه داشتهباشند.
بدانند، چه زمانی تقاضای کمک کنند.
به عبارتی دیگر دانش آموز میآموزد که بر آنچه که میآموزد و انجام میدهد نظارت داشتهباشد.
اغلب در مدرسهها تنها در آن حوزه هایی به آموزش مستقیم میپردازیم که رفتار در آن حوزه به سادگی قابل مشاهده است، و کمتر وقتی را برای آموزش راهبردهای فراشناختی، اختصاص میدهیم.
«نارساییهای فراشناختی و مشکل فردتازه کار به سن او بستگی ندارد.
نادانی لزوماً، با سن ارتباطی ندارد. بلکه باید آن را بیشتر تابعی از بیتجربگی در برخورد با یک مسئله جدید (و مشکل) دانست.» (براوان، 1980)
افرادی که در بازی شطرنج، رانندگی اتومبیل، یا اسب سواری ماهر هستند، مهارتشان به خاطر راهبردهای فراشناختی نشان است. به همین دلیل است که میتوانند آنچه را که میدانند در رویارویی با مشکل به کار ببندند، یا دانششان را به موقعیت مسئله منتقل سازند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-03-02] [ 11:18:00 ب.ظ ]
|