کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



مدل بار-آن بیشتر فرایند مدار است تا نتیجه مدار . به عبارت دیگر به استعداد و توانایی فرد بیش از فراورده ها و دستاوردهای او گرایش دارد . (جلالی ، ۱۳۸۱)

 

۲ – ۲مدل هوش هیجانی گلمن : به نظر گلمن ، هوش هیجانی هم شامل عناصر درونی است ، هم بیرونی . عناصر درونی شامل میزان خود آگاهی ، خود انگاره ، احساس استقلال و ظرفیت ، خود شکوفایی و قاطعیت است . عناصر بیرونی شامل روابط بین فردی ، سهولت در همدلی و احساس مسئولیت می شود . همچنین هوش هیجانی شامل ظرفیت فرد برای قبول واقعیات ، انعطاف پذیری ، توانایی حل مشکلات هیجانی و توانایی مقابله با استرس و تکانه ها می شود ( گلمن ۱۹۹۸ ، به نقل از دهشیری ، ۱۳۸۳ )

 

گلمن (۱۹۹۵) هوش هیجانی را از هوش جدا کرده و معتقد است که هوش هیجانی امکان استفاده بهتر از هوشبهر را به وسیله خود کنترلی ، اشتیاق و پشتکار و خودانگیزی فراهم می‌سازد . وی معتقد است که هوش هیجانی نوع دیگری از هوشمندی است که به جای انکه به ما بگویند در طول تحصیل چه نمره ای گرفته اید بیشتر ‌به این می پردازد که تا چه حد قادریم احساسات و ارتباطات خود را تحت کنترل داشته باشیم ( فریدمن و بلیس ،۲۰۰۵ ۳۱۹٫-۳۰۱)

 

زمینه‌های به روز شده مدل پنج بخشی از هوش هیجانی توسط گلمن در سال ۱۹۹۸ شامل :

 

۱ – خود آگاهی [۲۹] : شامل ویژگی هایی از قبیل آگاهی هیجانی و اعتماد به خود.

 

۲ – خود تنظیمی [۳۰] : مشتمل بر خود کنترلی ، قابلیت اطمینان و نوآوری[۳۱]

 

۳ – انگیزش یا خود انگیزی [۳۲]: شامل سائق پیشرفت ، ابتکار و خوش بینی [۳۳]

 

۴ – همدلی [۳۴] : مشتمل بر صفاتی مانند فهمیدن دیگران و آگاهی سیاسی

 

۵– مهارت‌های اجتماعی [۳۵]: شامل ویژگی های تاثیر گذاری ، مدیریت تعارض و قابلیت های تیمی را در بر می‌گیرد .(کیاروچی و همکاران ،ترجمه نجفی زند ،۱۳۸۵ )

 

از نظر گلمن ، سه مؤلفه‌ درون فردی هستند ، یعنی برای سایرین نامرئی بوده و در درون فرد رخ می‌دهد و دو مؤلفه‌ دیگر بین فردی بوده و به آنچه که بین ما و مردم اتفاق می افتد مربوط می شود و در رفتارها، قابل مشاهده است .یک فرد باید مهارت‌های دورن فردی خوبی داشته باشد تا بتواند مهارت‌های بین فردی خوبی را گسترش دهد . برای تشخیص نقش هر کدام از مؤلفه‌ ها ، فرد نیاز دارد به اینکه از خود بپرسد اهمیت آن ها در چیست ؟ و اگر در این مهارت‌ها ضعیف باشد ، چه اتفاقی خواهد افتاد ؟

 

گلمن از طریق توضیح هر کدام از این مؤلفه‌ ها ‌به این سوال چنین پاسخ می‌دهد که :

 

۱ ) خود آگاهی :

 

ریشه و اساس سایر مؤلفه‌ ها می‌باشد ، این مؤلفه‌ به معنای درک عمیق هیجانات فردی می‌باشد . آگاه بودن از آنچه فرد در این لحظه احساس می‌کند : آیا خوشحال ، نگران ، یا هیجان زده است و اینکه چگونه این احساسات روی خود فرد ، دیگران و عملکرد شغلی تاثیر می‌گذارد .گلمن بر این باور است که خود آگاهی ، مهارتی بنیادی و ضروری برای این سه شایستگی است :

 

الف ) آگاهی هیجانی : تشخیص اینکه هیجانات ما چگونه عملکرد توانایی استفاده از ارزشهایمان را برای هدایت تصمیم گیری تحت تاثیر قرار می‌دهد ( تشخیص هیجانات خود و اثرات آن ها )

 

افرادی که دارای این شایستگی هستند :

 

    • می دانند کدام هیجانات را احساس می‌کنند و چرا

 

    • ارتباط بین احساسات و افکار ، اعمال و گفته ها را تشخیص می‌دهند .

 

    • تشخیص می‌دهند که چگونه احساساتشان عملکرد آن ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

 

  • یک آگاهی هدایت کننده ‌در مورد ارزش‌ها و هدفها دارند .

ب ) اعتماد به خود : شجاعتی که منشاء آن اطمینان به قابلیت ها ، ارزش‌ها و اهداف است ( حسی قوی درباره قابلیت های خود و خود ارزشمندی )

 

افرادی که این شایستگی را دارا می‌باشند :

 

    • خود را با خود اطمینانی [۳۶]جلوه گر می‌سازند – حس «حضور [۳۷]» دارند .

 

    • می‌توانند دیدگاه هایی را که رایج نیستند به زبان بیاورند و خود را در معرض چیزی که درست است ، قرار دهند .

 

  • قاطع هستند، توانایی تصمیم گیری دقیق را علی رغم عدم قطعیت ها و فشارها دارند.

ج ) خود ارزیابی صحیح : احساس منصفانه ای از محدودیت ها و قدرت های تشخیصی دارند تصویر روشنی از اینکه در کجا نیازمند بهبود و توانایی یادگیری از تجربه هستند.

 

افرادی که این شایستگی را دارند :

 

    • از نقاط قوت و ضعف خود آگاه هستند .

 

    • از تجربه ها می آموزند.

 

  • با آغوش باز پسخوراندهای منصفانه را می‌پذیرند و پذیرای دیدگاه های جدید ، یادگیری مداوم و خود بهبودی هستند . ( گلمن۱۹۹۹، ترجمه ابراهیمی و جوینده ، ۱۳۸۳ )

۲- خود تنظیمی ( خود کنترلی یا مدیریت خود )

 

تمناهای زیست شناختی ، محرک عواطف ما هستند و نمی توان آن ها را کنار گذاشت ، اما می توان برای کنترل آن ها کارهای زیادی انجام داد . خود نظمی که همانند گفتگوی درونی مستمر است ، موجب رهایی ما از احساسات خود می‌گردد . افرادی که در چنین گفتگویی درگیر هستند ، حالات روحی ناخوشایند و تمناهای عاطفی را کاملاً مانند دیگران تجربه می‌کنند ، اما روش‌هایی را برای کنترل و حتی هدایت آن ها به مسیرهای مفید می‌یابند . این افراد هیجانی را انتخاب می‌کنند که می خواهند داشته باشند ولی قربانی هیجان پیش آمده نمی شوند (گلمن ۲۰۰۴ ،به نقل از دارایی ، ۱۳۸۳)

 

البته خود تنظیمی هیجانات به معنی سرکوب آن ها نیست یا اینکه بخواهیم سد دفاعی مستحکمی در برابر احساستمان بسازیم ، بلکه ‌به این مقوله می پردازد که ما قادر به انتخاب چگونگی ابراز احساستمان بوده و آنچه مهم است روش ابراز احساسات می‌باشد به گونه ای که هم جریان تفکر را تسهیل کرده و هم از انحراف آن جلوگیری نماید .خود تنظیمی برای مدیران اهمیت زیادی دارد ، زیرا قبل از همه افرادی که بر احساسات و تمناهای زیست شناختی خود کنترل دارند ، قادرند محیطی سرشار از اعتماد و انصاف را به وجود بیاورند . در چنین محیطی سیاست بازی و رقابت تنگاتنگ به طور چشمگیری کاهش می‌یابد و بهره وری بالا می رود ، افراد مستعد به سازمان وابسته می‌شوند و انگیزه ای برای ترک آن ندارد . خود نظمی یک اثر مسری هم دارد ، هیچ کس نمی خواهد در محیطی که رئیس سازمان در آن به آرامش معروف است ، به عنوان فردی عصبی شناخته شود . کمتر بودن حالات بد روحی مدیران ارشدسازمان، به معنی کمتر بودن این حالات در سرتاسر سازمان است . دیگر اینکه خود تنظیمی از نظر رقابتی اهمیت دارد . امروزه کسب و کار سرشار از ابهام و تغییر است ، افرادی که بر عواطف خود مسلط هستند می‌توانند با تغییرات سازگار شوند . همین طور که اقدامات جدید به پیش می‌روند این افراد می‌توانند با آن حرکت کنند .

خود تنظیمی ، اداره کردن تکانه و احساسات پریشان کننده ، بستگی به همکاری مراکز هیجانی با مرکز اجرایی مغز در منطقه پیش پیشانی دارد . این دو مهارت اولیه یعنی اداره کردن تکانه ها و مدیریت پریشانی ها هسته و مرکز پنج شایستگی هیجانی هستند :

 

الف ) کنترل خود : مدیریت کردن هیجانات در هم گسیخته و تکانه ها به طور مؤثر . افرادی که دارای این شایستگی هستند :

 

    • به خوبی احساسات تکانشی و هیجانات پریشان کننده را اداره می‌کنند .

 

    • خونسرد و مثبت و راسخ باقی می مانند ، حتی در لحظات سعی و تلاش

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-18] [ 04:17:00 ق.ظ ]




 

استاد مطهری حقوق فطری را یک نظریه عقلی می‏داند و در باب اهمیت آن چنین می‏گوید: در حقیقت نظریه حقوق فطری را باید نظریه حقوق عقلی نام نهاده؛ زیرا فقط مطابق این نظریه است که می‏توان به قضایای بدیهی عقلی و اصول متعارفه در باب حق قایل شد و در نتیجه می‏توان علم حقوق را یک علم عقلی و فلسفه ـ ولو فلسفه عملی نظیر اخلاق ـ دانست؛ اما با انکار حقوق فطری، علم حقوق یک علم وضعی است نظیر علم فقه.[۸]

 

استاد معتقد است که جز با‌پذیرش اصل غائیت نمی‏توان حقوق فطری را‌پذیرفت. این که جهان خلقت دارای غایت است و هر موجودی برای هدفی خاص آفریده شده می‏تواند مبنای حقوق فطری باشد. از نظر ما، حقوق طبیعی و فطری از آنجا پیدا شده که دستگاه خلقت با روشن بینی وتوجه به هدف، موجودات را به سوی کمالاتی که استعداد آن ها را در وجود آن ها نهفته است، سوق می‌دهد.

 

هر استعداد طبیعی، مبنای یک «حق طبیعی » است و یک «سند طبیعی» برای آن به شمار می ‏آید؛ مثلاً فرزند انسان، حق درس خواندن و مدرسه رفتن دارد؛ اما بچه گوسفند چنین حقی ندارد. چرا؟ برای این که استعداد درس خواندن و دانا شدن در فرزند انسان هست؛ اما در گوسفند نیست. دستگاه خلقت این سند طلبکاری را در وجود انسان قرار داده و در وجود گوسفند قرار نداده است. هم‏چنین است حق فکر کردن و رأی دادن و اراده آزاد داشتن.[۹]

 

یکی از لوازم تفسیر غایی از حقوق فطری این است که می‏تواند توجیه‌گر حق آیندگان بر انسان‌های امروزی باشد. اگر رابطه غایی میان نسل آینده با نسل‏های حاضر و گذشته را بپذیریم می‏توان حقوق آیندگان را توجیه منطقی کرد.

 

یا یک نحو تضامن اجتماعی میان افراد است و حتی حاضرین نسبت به نسل آینده نیز ضمانت و مسئولیتی دارند و آن ها بر این‏ها حقوقی دارند، همان طوری که یک نوع ضمانت و مسئولیتی نسل حاضر نسبت به نسل گذشته دارد و اساساً این حقوق از کجا پیدا شده و کی وضع کرده؟ آیا طبیعی است؟ معنا ندارد که گذشته و آینده حقی بر عهده حاضر داشته باشد. ناچار باید گفت الهی است و به اعتبار حقیقتی است که بر همه نسل‏ها احاطه دارد؛ یعنی به اعتبار پیوند غایی است که بین گذشته و حاضر و آینده است.

 

البته رابطه «حق» و «تکلیف»، از نوع رابطه متقابل است. به گونه‏ای که، همواره در یک سو حق و در سوی دیگر تکلیف است. این رابطه متقابل به دو شکل مطرح است: نخست اینکه، وقتی سخن از حق به میان می ‏آید، باید متوجه بود که در برابر آن تکلیفی هم وجود دارد؛ یعنی، یکی حق پیدا می‌کند و دیگری تکلیف. در این صورت گاه تکلیف ناظر به اجرای موضوع حق است و شخص باید کاری را که صاحب حق می‏ خواهد، انجام دهد؛ مثال: شخصی که به عنوان طلبکار شناخته می‌شود، «حق» دارد در موعد مقرّر، طلب خود را از بدهکار وصول کند. در مقابل، بدهکار هم «تکلیف» دارد، بدهی خود را (در صورت تمکن و نبود عُسرت) در موعد مقرّر بپردازد. یا وقتی گفته می‌شود، زن در عقد دائم، حق دارد از شوهر نفقه بخواهد، یعنی مرد مکلّف است، نفقه زن را بپردازد. در پاره‏ای موارد تکلیفی که در برابر حق ایجاد شده، در احترام به آن و خودداری از تجاوز به حق خلاصه می‌شود. ‌بنابرین‏، هرگاه حقی برای کسی در نظر گرفته شود، طبیعی است که دیگران (من علیه الحق) وظیفه دارند آن حق را ادا کنند یا محترم بشمارند.

 

شکل دوّم رابطه حق و تکلیف، این است که اگر برای شخص یا اشخاص حقی در نظر گرفته شود، آن فرد باید وظایفی را انجام دهد تا آن حق بر او ثابت شود. چنین نیست که برای شخص یا اشخاصی مطلقاً حقوق و مزایا جعل شود، بدون داشتن هیچ تکلیفی. مثلاً، اگر شهروندی حق دارد از بهداشت برخوردار باشد، در مقابل تکلیف دارد به جامعه خدمت کند و یا اگر کارمندی حق دارد که مزد دریافت کند، در مقابل تکلیف دارد به وظایفی که برایش مشخص شده عمل کند. حضرت علی(علیه‌السلام) در وصف حق می‏فرماید: لا یجْری لِاَحَدٍ الاّ جَرَی عَلَیه وَ لا یجْری عَلَیهِ اِلاّ جَری لَه[۱۰].

 

کسی را بر دیگری حقی نیست، مگر اینکه او نیز بر این شخص حقوقی دارد و آن دیگری را بر این شخص حقی نیست، مگر این که این شخص هم حقی دارد. پس چه خوب است هر بار که می‏گوییم «این حق من است» توجه کنیم که این حق در مقابل چه وظیفه‏ای به ما تعلق گرفته است و آیا ‌به این وظیفه عمل کرده‏ایم؟ آری تنها خداوند است که نسبت به انسان‌ها حقوقی دارد؛ بدون آنکه هیچ تکلیفی برای او وجود داشته باشد، با این حال، واجباتی برای خودش قرار داده است. حضرت علی(علیه‌السلام) در همان خطبه می‏فرماید: لَوْ کانَ لِاَحَدٍ اَنْ یجْری لَهُ وَ لا یجْری عَلَیهِ لَکانَ ذلِکَ خالِصاً لِلّه سُبْحانَهُ دوُنَ خَلْقِهِ[۱۱]. اگر برای کسی حقی باشد و متقابلاً دیگران بر او حق نداشته باشند، چنین حقی، اختصاص به خداوند سبحان دارد نه غیر او. نکته: ـ باید توجه داشت که تکلیف ـ به خلاف حق که اختیاری می‏ باشد ـ الزامی‌است. کسانی که تکلیف دارند حق صاحب حقِّ را محترم بشمارند، باید حتماً چنین کنند و از تکلیف گریز و گزیری ندارند.

 

مسئولیت، نتیجه تکلیف است. کسانی که برحسب قوانین مذهبی یا عرفی مکلف شناخته می ‏شوند دارای «مسئولیت» هستند.

 

ب- ارزش در محیط زیست

 

۱٫ مجامع بین‌المللی

 

سازمان ملل متحد در تلاش‌های بین‌المللی ‌در زمینه محافظت از محیط زیست پیشتاز است.

 

سازمان ملل برای تدوین معاهده‌هایی به منظور حفظ محیط زیست کمک می‌کند. برای مثال در دهه ۱۹۸۰ کمک کرد آلودگی نفتی از کشتی‌ها تا ۶۰ درصد کاهش یابد؛ آلودگی فرامرزی درامریکای شمالی و اروپا مهارشود؛ وتولید بسیاری ازگازهایی که لایه ازون را نابود می‌کنند در کشورهای صنعتی و در حال توسعه متوقف شود. کارگزاری‌ها و برنامه های سازمان از زمان تشکیل نخستین کنفرانس ملل متحد درباره محیط زیست در سال ۱۹۷۲، به انعقادبیش از ۳۰۰ معاهده و موافقت‌نامه بین‌المللی مربوط به انواع به خطر افتاده گیاهان و جانوران، آلودگی دریاها، نابودی لایه ازون، مواد زائد خطرناک، تنوع زیستی، تغییر آب و هوا و اقلیم، بیابان زدایی، شیلات و ماهیگیری، و مواد شیمیایی صنعتی و حشره کش‌ها کمک کرده‌اند[۱۲].

 

دستور کار ۲۱، که در کنفرانس محیط زیست توسعه ملل متحد در ۱۹۹۲ در ریودوژانیرو، برزیل «اجلاس زمین» تدوین شد، طرح جهانی فراگیری برای توسعه مناسب با محیط زیست ارائه می‌دهد، و مبنای بسیاری از برنامه های ملی و ابتکارهای محلی شده است. اجلاس جهانی سران توسعه پایدار (ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی) فرصتی برای شناسایی زمینه‌هایی فراهم کرد که به انجام تلاش‌ها ‌و اتخاذ تصمیم‌های عملیاتی و ایجاد تعهدات سیاسی در آن زمینه‌ها نیاز بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-17] [ 11:47:00 ب.ظ ]




 

افراد کمتر تحصیلکرده و فقیر بیشتر با سختی‌ها مواجه می‌شوند. لذا به نظر می‌رسد نه فقط مشکلات زندگی به طور نابرابری در میان گروه‌های اجتماعی توزیع شده بلکه به نظر می‌رسد توانایی سر و کار داشتن با مشکلات نیز به طور نابرابری توزیع شده است. بین جنس‌ها به نظر می‌رسد مردان در خصوصیات شخصیتی و گنجینه پاسخ‌هایشان نسبت به زنان برتری داشته باشند. به طوری که توانایی کنترل استرس در مردان غالباً بیشتر است. به علاوه مکانیسم‌های مقابله مشابه تأثیر یکسانی در حوزه نقش‌های متفاوت ندارد و به طوری که در فشارهای نسبتاً غیرفردی مثل آنهایی که از تجارب اقتصادی یا شغلی ناشی می‌شوند، به کارگیری مکانیزم‌های مقابله ای که افراد را متعهد و ملزم به انجام تعهداتشان می‌کند و به عبارتی آن ها را درگیر مشکلات می‌کند، موثرتر است. بر اساس شواهد به دست آمده می‌توان گفت: آنچه که افراد انجام می‌دهند می‌تواند در وضعیت سلامتی آن ها تأثیر داشته باشد. (کارور، اسکیرووینتراب، ۱۹۸۹،به نقل از محمدخانی)

 

۲-۷ بار خانواده و مفاهیم آن

 

۲-۷-۱ تعریف بار[۷۷]

 

از آنجا که پژوهش‌های مربوط به مراقبت به تازگی آغاز شده اند، تعاریف مورد استفاده همسان نبوده و ابزارهای متنوعی برای اندازه گیری دامنه دشواری‌های همراه با نقش مراقبتی ارائه شده است.

 

بار از سال ۱۹۶۶ تعریف شده است.گراد و سنس بوری[۷۸] (۱۹۶۶) گفته اند که بار هر اثر منفی خانواده، در نتیجۀ مراقبت افراد بیمار است (رافیاه و دیگران،۲۰۱۱)

 

پلات[۷۹](۱۹۸۵) بار را «مشکلات، دشواری‌ها یا وقایع گوناگونی که بر زندگی روانی افراد مهم بیماران روانی (مانند اعضای خانواده) اثر می‌گذارد» تعریف کرد. در این زمینه تعاریف متعددی وجود دارد ولی به اعتقاد پلات همه آن ها دارای یک چارچوب زیربنایی مشترک هستند که عبارت است از «اثر بیمار بر خانواده» و مشکلاتی که توسط خانواده بیمار روانی احساس می‌شود. همه این تعاریف در یک موضوع اشتراک دارند، یعنی تأکید اصلی آن ها بر اثر بیمار بر نظام خانواده استوار است (سارتوریوس[۸۰] و دیگران به نقل از برجعلی و همکاران،۱۳۸۹)

 

بار به دو نوع «عینی»[۸۱] و «ذهنی»[۸۲] تقسیم شده است. بار عینی به عنوان یک رویداد یا فعالیت همراه با تجارب مراقبتی منفی در مراقب تعریف می‌شود که به علت انجام عملکردهای مراقبتی است.بار عینی شامل از هم گسیختگی زندگی خانوادگی است که بالقوه قابل مشاهده و تأیید است.به همین ترتیب بار ذهنی احساسی است که در مراقب به دنبال مراقبت از بیمار ایجاد می‌شود (رافیاه و دیگران، ۲۰۱۱).

 

۲-۷-۲ اصطلاح شناسی[۸۳]

 

استفاده از واژه «فشار» یا «بار» به خودی خود تمایل به فهم موضوعات از چشم اندازی خاص را افزایش می‌دهد. این چشم انداز که مراقب، به واسطه نقش خود تحت فشار قرار می‌گیرد. هرچند این امر که در یک رابطه مراقبتی نکات مثبتی وجود دارد یا اینکه افراد به اراده خود نقش مراقبت را می‌پذیرند درست نیست، ولی مقیاس‌هایی که اسنادهای مثبت را شناسایی می‌کنند، این عوامل را نشان داده‌اند. سیاهه تجربه مراقبت[۸۴](ECI) تلاشی پیشگامانه در پژوهش‌های مربوط به روان پریشی است که برای مشخص کردن تجربیات مثبت (نه فقط تجربیات منفی) به کار رفته است. اسموکلر[۸۵] اصطلاح «اثر مراقبت[۸۶]» را بر واژه «فشار» که دارای بار منفی است ترجیح می‌دهد.پژوهش‌های مشابه نیز از یافته های مبتنی بر مثبت تلقی شدن نقش مراقبت توسط مراقبان حمایت می‌کند. شوارتز و گیدرون[۸۷] (۲۰۰۲) بیان داشتند که همه ۹۳ مراقب شرکت کننده در پژوهش آن ها، از انجام وظایف والدینی گری خود (در قبال فرزندان بزرگسالشان که دچار بیماری روانی بودند) احساس رضایت زیادی کرده و بیان کردند که توانسته اند ‌به این وسیله خودشان را بیشتر بشناسند. ولتمن و همکاران[۸۸] در پژوهش خود گزارش کردند که مراقبان دارای احساسات ارزشمندی همچون لذت، عشق، غرور، و فراگیری درس زندگی بودند (سارتوریوس و دیگران به نقل از برجعلی و همکاران،۱۳۸۹).

 

۲-۷-۳ مداخلات مربوط به کاهش بار مراقبت

 

با اینکه منابع پژوهشی متعددی ‌در مورد مداخلات مربوط به مراقبان وجود دارد، ولی بهبود فشار به ندرت به صورت مستند گزارش شده است.احتمالا علت این است که تا مدتی پیش، هدف اکثر مداخلات، بهبود وضعیت بیمار بوده و وضعیت مراقب به عنوان نتیجه ثانوی تلقی شده است.ولی همانند سایر موقعیت‌های استرس زا، اگر ارزیابی فرد از موقعیت و مقابله او با حالت هیجانی خود بهبود یابد و منابع مربوط به کاهش انزوا و ارائه حمایت اجتماعی موجود باشد، آشفتگی نقش مراقبت و بار آن کاهش می‌یابد. مداخلات مورد نیاز مراقبان عبارتند از اطلاعاتی که در فهم و ارزیابی دقیق مشکلات مفید هستند، حمایتی که گاهی به فرد اجازه استراحت دهد، حمایت اجتماعی به منظور کاهش انزوا، کمک در حل مسئله هنگام مواجهه با مشکلات جاری و مراقبتی که در طول زندگی و متناسب با تغییر نیازها ادامه یابد (سارتوریوس و دیگران به نقل از برجعلی و همکاران،۱۳۸۹).

 

۲-۷-۴ اثرات بار خانواده بر روی خانواده و بیمار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:46:00 ب.ظ ]




 

از سال ۲۰۰۳ تعداد زیادی شبکه های اجتماعی با کاربری های مختلف به وجود آمد که می خواستند به موفقیت های FriendSter دست پیدا کنند. این سایت ها گاهی کاربران و مخاطبان خاص خود را داشتند. مثل LinkedIn، VisiblePath،Xing که کاربری تجاری و کسب و کار داشتند. شبکه Dogester که کمک می کرد افراد غریبه که علایق مشترک داشتند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. شبکه MyChurch که اعضای کلیساهای مسیحی را با هم آشنا می کرد. و MySpace که مهم ترین این شبکه ها بود و هدف ایجاد آن جذب کاربران FriendSter بود که دیگر به آن علاقه ای نداشتند. ‌بنابرین‏ با تبلیغات زیاد از راه های گوناگون دست به جذب کاربران FriendSter زد. نوجوانان، هنرمندان و اهالی موسیقی بیشترین کاربران MySpace بودند. این سایت دارای محبوبیت جهانی شد (گرچه بعضی کشورها مثل هلند و سوئد و لهستان همزمان با این تحولات، شبکه های اجتماعی اختصاصی برای مردم کشور خود ایجاد کردند). MySpace ویژگی ها و امکانات خاص و جذاب و مورد توجهی را ایجاد کرد که در جذب کاربران نقش بسیار مهمی داشت. مهمترین ویژگی MySpace دو آیکون “چه کسی را مایلم ملاقات کنم؟” و “درباره من” است. پروفایل هر فرد هم از دو بخش “علایق” و “جزئیات ‌در مورد فرد” تشکیل شده و امکان آپلود عکس هم در این سایت وجود دارد.

 

در سال ۲۰۰۴ FriendSter با ۷ میلیون کاربر و MySpace با ۲ میلیون کاربر صاحب بیشترین کاربران در حوزه شبکه های اجتماعی بودند.اکنون MySpace جای خود را به Facebook با بیش از ۴۰۰ میلیون کاربر داده است که امکانات و ویژگی های آن از تمام شبکه های اجتماعی دیگر بیشتر و به روزتر است. Facebook در سال ۲۰۰۴ توسط یکی از دانشجویان دانشگاه هاروارد به نام مارک زوکربرگ در خوابگاه دانشگاه راه اندازی شد. این سایت در سال ۲۰۰۶ در دسترس عموم قرار گرفت و قبل از آن به دانشجویان دانشگاه هاروارد اختصاص داشت. در این سال Twitter هم راه اندازی شد.

 

سال ۲۰۰۶، سال گسترش روز افزون کاربران و بازدیدکنندگان وب سایت‌های شبکه های اجتماعی بود. در این سال دسترسی عمومی مردم به فیس بوک آزاد شد. زیرا در دو سال قبل، این سایت تنها به صورت پایلوت در دانشگاه هاروارد استفاده می‌شد، همچنین توییتر[۱۰] نیز در این سال پا به عرصه وب سایت های اجتماعی گذاشت.

 

در سال ۲۰۰۸ Facebook با ایجاد صفحات اصلی وب سایت خود به زبان های مختلف، موجب رشد چشمگیر کاربران و کاربری سایت خود شد.

 

بعد از راه اندازی Facebook، ابتدا اکثر دانشجویان هاروارد و بعد از آن بسیاری از دانشگاهیان ایالات متحده و حالا تمام دانشگاه های معتبر و بزرگترین شرکت های دنیا و بزرگ ترین چهره های جهانی و جمعیت بسیار زیادی از مردم سرتاسر جهان عضو این شبکه های اجتماعی هستند.

 

علاوه بر این، هنگامی که رسانه­های اجتماعی و پدیده‌های محتوای تولید شده توسط کاربر رشد کرد، وب سایت­های متمرکز بر رسانه های اشتراک­گذاری شروع به پیاده سازی ویژگی‌های سایت های شبکه های اجتماعی[۱۱] و تبدیل شدن به سایت­های SNS کردند که ‌می‌توان از فلیکر[۱۲] (اشتراک­گذاری عکس) Last.FM (عادات موسیقی گوش دادن) و Youtube(اشتراک­گذاری ویدئو) نام برد. (Ellison, 2007)

 

۲-۲-۴ کارکرد و ویژگی های رسانه های اجتماعی

 

در خصوص مهمترین کارکرد­های رسانه های اجتماعی ‌می‌توان به یادگیری مطالب جدید، عضویت و فعالیت در ‌گروه‌های متناسب با سلایق فردی سرگرمی، دوست­ یابی، کسب اخبار و تشکیل گروه ­های جدید و مدیریت آن ها اشاره کرد که مهمترین اولویت افراد را تشکیل می­ دهند.

 

در میان کارکردهای رسانه های اجتماعی، کارکردهای گروهی به صورت ویژه­ای مدنظر افراد قرار دارد و مدیریت گروه ­های جدید و عضویت در گروه ­های موجود و فعالیت در آن ها جزو اولویت­های اصلی افراد است؛ ‌بنابرین‏، کارکردهای گروهی شبکه های اجتماعی اینترنتی از اهمیت ویژه­ای برخوردار است و افراد با حضور در گروه ­های مذکور نیازهای اجتماعی خود به ویژه، نیاز به روابط اجتماعی را ارضاء ‌می‌کنند. شاید اهدافی مانند کاریابی و تجارت الکترونیک برای برخی افراد اولویت داشته باشد، این موضوع همواره یکی از دغدغه ثانویه اعضاست.

 

در نهایت، همه ی این موارد بیانگر آن است که کارکردهای شبکه های اجتماعی اینترنتی تنها به موضوعات سیاسی که اخیراً در بسیاری از همایش­ها و نشست­های هم­اندیشی نظیر همایش مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و نشست هم­اندیشی مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بررسی شده است، منحصر نمی­ شود بلکه این جوامع دارای کارکردهایی وسیع­تری مانند کارکردهای اقتصادی و فرهنگی و استفاده در کسب و کار می­باشند و توجه به ظرفیت های رسانه های اجتماعی زمینه ای مناسب را برای دسترسی به اهداف رشد و توسعه کشور فراهم آورد؛ به ویژه، نتایج پژوهش کارکرد رسانه های اجتماعی بیانگر این مطلب است که کاربران رسانه­های مذکور ترجیح می­ دهند بیشتر وقت خود را در اوقات فراغت ‌به این دسته از رسانه ­ها اختصاص دهند و طبیعتاً بیشتر تحت تأثیر رسانه های اجتماعی هستند تا سایر رسانه ­ها. (افراسیابی،محمدصادق, ۱۳۸۹)

معمول ترین ویژگی یا خصوصیت رسانه های اجتماعی، در درجه اول دامنه آن است، به طور مثال توانایی در پخش و انتشار پیام ها در بازه زمانی کوتاه است. دومین ویژگی رسانه های اجتماعی در دسترس بودن آن است، در اصل بدان معنا است که هر کس می ­تواند ‌به این رسانه با هزینه بسیار کم دسترسی داشته باشد. سهولت استفاده نیز یکی از عوامل اساسی در رسانه های اجتماعی است. برای مثال راه ­اندازی یک بلاگ که می ­تواند مخاطبان زیادی را نیز جذب کند آسانتر از راه ­اندازی یک کانال تلویزیونی است. طراوت رسانه از لحاظ سرعت به روز رسانی قابل توجه است. به روز رسانی یک وبلاگ یا وب سایت در چند دقیقه انجام می­ شود حال مقایسه کنید با یک روزنامه یا کتاب. (Bernhard, 2012)

 

۲-۲-۵ انواع رسانه های اجتماعی

 

۲-۲-۵-۱ رسانه های اجتماعی خارجی

 

رسانه های اجتماعی در اشکال و عناوین مختلف وجود دارند اما هدف اصلی همه آن ها ارتباط و تبادل اطلاعات افراد با یکدیگر است.

 

  1. شبکه های اجتماعی[۱۳] :

در این شبکه ها کاربران اجازه دارند تا لیستی از دوستان خود داشته باشند و اجازه اضافه کردن یا کم کردن آن ها را داشته باشند. ارسال پیام و به اشتراک گذاری محتوا و اعلام موافق یا مخالف بودن با محتوا از طریق زدن علامت لایک از دیگر امکانات این شبکه ها می‌باشد. این شبکه ها بالاترین میزان رشد را نسبت به سایر رسانه های اجتماعی دارد. از معروف‌ترین نمونه های این رسانه می توان به فیس بوک، گوگل پلاس، مای اسپیس و نینگ[۱۴] اشاره کرد.

 

  1. میکروبلاگ[۱۵]:

بلاگ‌نویسی کوچک نوعی وبلاگ نویسی است که به کاربران امکان نوشتن متن‌های کوتاه و منتشر کردن آن را می‌دهد (اغلب ۱۴۰ حرف)، که هم برای نمایش عمومی و هم نمایش به گروه‌های محدود که کاربر آن‌ ها را انتخاب کرده‌است، به کار می‌رود. میکروبلاگ کاربران را قادر به تبادل عناصر کوچکی مثل فایل‌های کم حجم و نوشته های کوتاه و… می‌کند. ‌به این نوشته های کوچک که در میکروبلاگ به اشتراک گذاشته می‌شود، میکروپست می‌گویند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:58:00 ب.ظ ]




همراه با این افزایش، یافتن انگیزه و چرایی تصمیم به جراحی زیبایی اهمیت دارد. shakespeare and kelly (1997) جراحی زیبایی را این گونه تعریف نمودند، یک نوع جراحی برای تغییر دادن ظاهر بدن، در غیاب بیماری، آسیب و جراحت یا بدشکلی مادرزادی و ارثی می ­تواند عاملی برای بهبود کیفیت زندگی باشد (browning, 2010)، دانشمندان علوم اجتماعی دریافته­اند که مردم، زیبایی ظاهری را با ویژگی های شخصیتی پسندیده هم چون هوش، شایستگی، دلپذیز بودن و پذیرش اجتماعی ربط می‌دهد، که سبب افزایش اضطراب و افسردگی آنان می­ شود. این جراحی ها بیشتر برای از میان بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود و گاهی افزایش عزت نفس انجام می­ شود. عزت نفس پایین و تصویر بدنی منفی معمولاً استرس هایی را برای فرد به دنبال دارد که فرد برای غلبه بر آن­ها راهبردهای مقابله­ای خاصی را به کار می‌گیرد. Ziger (2008) یکی از راهبردهای حفظ عزت نفس را استفاده از مکانیسم های دفاعی می­داند. از این رو، درک و شناخت ویژگی های شخصیت اهمیت دارد. ‌بنابرین‏ جراحی زیبایی را می توان پیامد یک الگوی روان شناختی معین دانست. به عبارتی ‌می‌توان گفت ممکن است مکانیسم های دفاعی نوروتیک را به صورت ناهشیار به کار برد (Kaplan, 2010). همچنین می توان گفت برای افراد داوطلب جراحی زیبایی، پیگیری زیبایی از طریق جراحی یک کناره گیری روانی از واقعیت (مکانیسم دفاعی) است، به طوری که فرد با اعتقاد ‌به این ‌به این موضوع که قادر است خودش را از نو بسازد، با توهم خودسازی، از واقعیت عقب نشینی و کناره گیری می‌کند (lima, 2010). در شرایط مطلوب این بیماران درصدد روان درمانی بر می‌آیند تا ماهیت حقیقی احساسات نوروتیک مبنی بر بی کفایتی خود را دریابند، در غیر این صورت با تداوم این مشکل ممکن است بیمار به اختلال افسردگی مبتلا شود. افزون بر این، مطالعات نشان داده ­اند که بعضی حالات روانی مثل افسردگی و اضطراب و روان پریشی و افرادی با اختلال شخصیت اسکیزویید و پارانویید، نمایشی و افسردگی گزینه های نامناسبی برای جراحی­های زیبایی محسوب می­شوند (توتونچی و همکاران، ۱۳۸۶).

برای رسیدن به یک زندگی سالم و رضایت بخش و ایجاد سازگاری با دیگران، داشتن یک تصویر ذهنی واقع بینانه و شایسته ضروری است و چنان چه فرد از نظر فیزیکی احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد شانس بیشتری دارد که تصویر بدنی مثبتی داشته باشد. اما گاهی استرس و اضطراب، دیدگاه های خود انتقادی یا پایین بودن میزان ارزشمندی فرد، بر اینکه چه حسی نسبت به بدن خودش داشته باشد تاثیر می‌گذارد که باعث می شود بسیاری از مردم به تغییر در ظاهر اندام خود بپردازد و اقدام به عمل جراحی پلاستیک بنماید (stuart, 2006). نتایج حاصل از تحقیقاتی در آمریکا نشان داد افرادی که دارای علائم معناداری در اختلال تصویر بدنی بودند سطح بالای افسردگی، استرس، اضطراب و خودکشی را نشان دادند. بر اساس تحقیقات مشخص گردید اختلال در تصویر بدنی منجر به ایجاد ابعادی از مشکلات شناختی، رفتاری و سلامتی می شود (Jennifer, 2006)، که ‌می‌توان این مشکلات را با روش­های درمانی متعددی درمان کرد، یکی از این روش­های درمانی، درمان فراشناخت ‌می‌باشد.

 

در ۴۰ سال گذشته، مدل فراشناختی-رفتاری، فهم غنی از تأثیر شناخت بر بهزیستی روانشناختی فراهم ‌کرده‌است و از آن تکنیک­هایی برای درمان اضطراب، افسردگی و سایر اختلال­های منجر شده است. فراشناخت درمانی همانند مدل شناختی رفتاری، اختلال روان­شناختی را نتیجه تفکر تحریف شده می­داند. فراشناخت واره ها توجه را هدایت ‌می‌کنند، سبک تفکر را تعیین ‌می‌کنند و همچنین منجر به فراخوانی پاسخ های مقابله­ای می­شوند که به صورت مکرر منجر به تولید اطلاعات ناکارآمدی می­شوند (Wells, 1994).

 

لذا طبق آنچه بیان شد، از آنجا که افراد متقاضی به عمل جراحی زیبایی به دلیل سبک تفکر ناکارآمد و اضطراب بالایی که به دلایل مختلف از جمله عزت نفس پایین و تصویر بدنی منفی از خود بروز می­دهد، پژوهشگر به دنبال آن است که به صورت عملی نشان دهد روش درمانی فراشناخت بر میزان افسردگی متقاضیان جراحی بینی تأثیر دارد.

 

۱-۲- بیان مسئله

 

امروزه جراحی زیبایی به یکی از دغدغه های انسان تبدیل شده است. طبق گزارش انجمن جراحی پلاستیک آمریکا در سال ۲۰۱۰ بیش از ۱۳ میلیون جراحی پلاستیک انجام گرفته است. در یک بررسی ملی در کشور نروژ مشخص شده است که ۳% از مردان و ۷% از زنان ۱۸-۶۵ سال یک نوع جراحی پلاستیک انجام داده‌اند (رحیمی، ۱۳۹۲).

 

آمار رسمی ‌در مورد جراحی زیبایی در ایران در دست نیست بر اساس یک آمار غیر رسمی، هر ساله بیش از ۳۶ هزار ایرانی زیر تیغ جراحی زیبایی صورت می­روند. از میان جراحی های انجام شده زیبایی در ایران جراحی بینی در مقام اول قرار دارد. بر اساس آمار غیر رسمی، ایران از نظر تعداد جراحی زیبایی بینی، در دنیا اول است. بعد از ایران، کشورهای آمریکا، انگلستان و تا حدی فرانسه در ردیف های بعدی قرار دارند. این آمار و ارقام تقریبی، تنها موارد غیر رسمی جراحی زیبایی بودند. باید ‌به این آمار و ارقام، افرادی را که تمایل بدان دارند اما به دلیل ترس از تبعات بدان مبادرت نمی وررزند را نیز اضافه کرد (بلالی و افشارکهن، ۱۳۹۰).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:47:00 ب.ظ ]