2-6 حیا در روایات معصومین.. 22

 

2-7 حیا در فرهنگ‏نامه و کتب تفسیری.. 28

 

2-8 مفهوم حیا در آثار منثور و منظوم عرفانی.. 30

 

2-8-1 مفهوم حیا در اقوال صوفیه. 31

 

2-8-2 حیا در آثار برجسته منثور عرفانی پیش از مولوی.. 36

 

2-8-3 حیا در اشعار عرفانی.. 42

 

فصل سوم : (شرح احوال، آثار و اندیشه‏ی مولوی)

 

3-1 مقدمه. 48

 

3-2 زندگی نامه مولوی.. 48

 

3-3 مرشدان و  مریدان برجسته مولوی.. 51

 

3-4 جلوه‏های سه‏گانه زندگی مولوی.. 51

 

3-4-1 دوران طلبگی مولوی.. 52

 

3-4-2 مولوی و سلوک عملی.. 53

 

3-4-3 مولوی و ملاقاتش با شمس تبریزی.. 53

 

3-5 جایگاه شعری مولوی.. 54

 

3-6 آثار مولوی.. 55

 

3-6-1 مثنوی معنوی.. 56

 

3-6-2 غزلیات شمس… 58

 

3-6-3 فیه ما فیه. 58

 

3-6-4  مکتوبات.. 59

 

3-6-5 مجالس سبعه. 59

 

3-7 آثار مکتوب‏ در خصوص مولوی.. 59

 

3-8  خاستگاه اندیشه‏ها و باورهای مولوی.. 60

 

3-8-1 عشق (پایه اصلى مسلك و طریقه عرفانى مولوى‏) 60

 

3-8-2 تجلّی از دیدگاه مولوی.. 63

 

3-8-3 وحدت وجود از منظر مولوی.. 64

 

3-8-4 فنا و بقا در نظر مولوی.. 65

 

3-8-5 انسان کامل از دیدگاه مولوی.. 67

 

3-9 آثار و نتایج باورهای مولوی.. 68

 

فصل چهارم : (بررسی مفهوم حیا در اشعار مولوی)

 

4-1 مقدمه. 70

 

4-2 مفهوم حیا در اشعار مولوی.. 71

 

4-3 ویژگی‏های حیا 72

 

4-3-1 پرهیز از غفلت.. 72

 

4-3-2 نسبت بین حیا و اختیار انسانی.. 73

 

4-3-3 حیا و نسبتش با ستاریت الهی.. 74

 

4-3-4  حیای نکوهیده 77

 

4-3-4-1 شرم به جهت نقصان. 78

 

4-3-4-2 شرم از خلق. 80

 

4-3-5  رابطة حیا‏ و افشای سرّ. 81

 

4-4 انواع حیا از منظر مولوی.. 84

پایان نامه

 

 

4-4-1 حیای جنایت.. 85

 

4-4-2 حیای از تقصیر. 92

 

4-4-3 حیای ادب.. 98

 

4-4-4  حیای کرم. 101

 

4-4-5  حیای اجلال. 104

 

4-4-6 حیای از هستی.. 107

 

4-5 حیا از اولیای الهی.. 110

 

4-6 حیا در ساحت عاشقی و معشوقی.. 115

 

4-6-1 ساحت حیای معشوقی.. 116

 

4-6-2 حیای کل عالم نسبت به معشوق. 118

 

4-6-3  ساحت حیای عاشق. 120

 

4-6-4 نسبت عشق و حیا 124

 

4-6-5 حیای در وصال. 127

 

فصل پنجم: نتیجه‏گیری و ارائه پیشنهاد

 

5-1 نتیجه‏گیری.. 131

 

5-2 ارائه‏ی پیشنهاد. 132

 

فهرست منابع و مآخذ. 133

 

Abstract 139

 

چکیده

 

حیا یکی از مفاهیم بسیار مهم و بنیادی در بحث معارف الهی است و یکی از مباحث کلیدی در سلوک عرفانی به‏شمار می‏آید. حیا در لغت به معنی شرم، آزرم است و در اصطلاح، ترک حیا منجر به سرزنش و ملامت می‏گردد. در این پژوهش پس از بیان دیدگاه قرآن و معصومین‏(ع) در باب حیا، به بررسی سخنان عارفان در مسئله حیا پرداخته شده است. سپس بررسی حیا از منظر فرهنگ‏نامه و کتب تفسیری آمده، همچنین در آثار برجسته منثور عرفانی آمده است. نیز تفسیر بازتاب مفهوم حیا در اشعار تا قبل از مولوی بیان شده است. در نهایت این پژوهش با تحلیل این رویکرد معرفتی در باب حیا در اشعار مولوی به اتمام می‏رسد. هدف از این تحقیق، زمینه‏سازی برای فهم و درک درست‏تر مفهوم حیا در اشعار مولوی است. وی ضمن اثرپذیری از آموزه‏های قرآن و سنّت، و عارفان پیش از خود، چنین به نظر می‏رسد، به صراحت به تعریف عرفانی حیا و ذکر مبانی آن نپرداخته است؛ اما از عنایت و التفات مولوی بدین مضمون همین قدر بس که بسامد قابل توجه‏ای از این واژه و وابسته‏های معنایی آن در مثنوی و غزلیاتش موجود است و افزون بر آن پرداختن مولوی به جنبه‏های خاص حیا و تفاسیر اخلاقی و عرفانی آن، و نیز بعضاً به‏کار گیری روایات اسلامی و اشاره به آیات قرآنی در خصوص حیا و همچنین بهره‏گیری از حکایت‏های نغز و تمثیل‏های پر مغز و دلنشین در این زمینه، به نوعی جلوه‏های گوناگون حیا را تشریح می‏کند.

 

 

 

کلید واژه‏ها: عرفان، مقام، حیا، مثنوی، غزلیات شمس، مولوی

 

مقدمه تحقیق

 

عرفان طریقه‏ شناخت‏ و‏ معرفت نزد آن دسته از صاحبان دانایی و حکمت است که بر خلاف اهل عقل‏ و برهان‏ در مسیر کشف حقیقت  بیشتر به ذوق و اشراقات‏ روحانی‏ تکیه  دارند. این طریقه‏ در میان مسلمانان معمولاً‏ بر روش‏ و منش صوفیه مشهور است. البته‏ در میان سایر اقوام‏ و ملل  بر‏حسب شرایط مکانی و زمانی‏ دارای‏ اسامی متفاوتی است‏. با وجود این،  عموماً آن همه‏ را تحت عنوان معرفت اهل سرّ می‏شناسند.

 

عرفان و تصوف اسلامی خود به دو بخش عرفان عملی یا همان سیر و سلوک و عرفان نظری تقسیم می‌شود. در سیر و سلوک عرفانی، سالک از منازل و مراحل گوناگون می‌گذرد که به این منزل‌ها و مراحل در اصطلاح «مقامات» می‌گویند. یکی از مقامات «حیا» است. به طور کلی، عارفان صفت حیا را از احوال مقربان الهی می‏دانند‏. بدین توصیف که هر قدر تقرب و نزدیکی به درگاه الهی افزایش یابد‏، حیا نیز بیشتر خواهد شد‏. بنابراین، رابطه‏ای دوسویه بین مفهوم حیا و قرب قابل تصوّر است‏. حیا از دو منظر عرفانی قابل تأمّل است‏: نخست از دیدگاه مقامات؛ که حیا به صفت اهل مراقبه اطلاق می‏شود و هنگامی است که قلب بنده از هیبت و خوف اشراف خداوند در نور دیده گردد.

 

بنابراین سالک درگاه حق ظاهر و باطن خویش را از مخالفت احکام الهی به سبب مراقبت نظر حق تعالی‏، محافظت می‏کند‏. این نوع از حیا به دو نحو حیای از معصیت و حیای از تقصیر منقسم می‏گردد‏.

 

اما دیدگاه دوم احوال است که حیا به صفت خاص اهل مشاهده اطلاق می‏گردد و آن هنگامی است که روح سالک از شکوه مشاهده حق تعالی در خویش در نوردیده گردد (کاشانی‏، 1388 :420-422).

 

مولانا جلال‏الدین محمد بلخی در کتاب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، تشنه لبان دریای معنوی را به تعمق و تدّبر فرا می‌خواند و از منظر و دیدگاهی که خاص و ویژۀ اوست گاه مفهوم حیا را از جنبه‏های اخلاقی و دینی مورد توجه قرار می‏دهد و گاه جنبه‏ها و گرایشات عرفانی و شهودی را مدنظر قرار می‏دهد که این نوع دیدگاه در مثنوی کاملا مشهود است و اما در غزلیات شمس با زبانی سکر‏آمیز به جنبه‏های شهودی و تجارب عرفانی و معنوی تکیه دارد‏. وی در پاره‌ای از اشعار خویش چنین می‌گوید:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ای عدوی شرم و اندیشه بیا   که دریدم پرده شرم و  حیا
    (مولوی ،‏1383 : 839)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از عشق شرم دارم اگر گویمش بشر   می‌ترسم از خدای کو گویم که این خداست
    (همان: 206)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...