سبب شناسی احساس تنهایی |
پديد آمدن احساس تنهايي داراي فرايند پيچيدهاي است و شماري از عوامل با هم، يا جدا از يكديگر آن را آشكار ميكنند و بر ابعادش اثر ميگذارند. ادراك هر كس از اين كه چه اندازه تعاملهاي اجتماعي دارد و آن تعاملها چگونه هستند، به عنوان يك عامل دروني در شكل گيري تنهايي سهم بهسزايي دارد . گروهي از پژوهشگران بر اين باورند كه احساس تنهايي هنگامي بروز ميكند كه عاملي بيروني مانند كاستي در گستره شبكه پيوندهاي اجتماعي كسي پديد آيد و نيازهاي مصاحبتي او كمتر خشنودش كند(راسل و همکاران[1]، 1965، به نقل از رشيدي،1380). به اين ترتيب، این عوامل را ميتوان در دو دستهی دروني و بيروني مورد توجه قرار داد.
- عوامل درونی: یک دسته از عوامل سبب ساز احساس تنهایی درونی هستند يكي از آن عوامل دروني، خطاهاي شناختي و باورهاي غيرمنطقي درباره برقراري پيوندهاي عاطفي يا اجتماعي است كه پيآمد تنهايي را به دنبال دارد. فكركردن دربارهی اين كه «صفات شخصيتي منفي در من هست كه ديگران را از من متنفر ميكند» یا «من هرگز نميتوانم دوستي پيدا كنم چون به هيچ دردي نميخورم» و يا « هميشه در پيوند با ديگران خرابكاري مي كنم» و غیره، از اين دست انديشههاي غير منطقي است. پايين بودن عزت نفس يا خودپندارهی منفي هم يك عامل دروني به شمار مي آيد. شايد كاستي در يك رابطه، عزت نفس را كاهش دهد. اما عزت نفس پايين هم آدمي را از كوشش براي برقراري دوستي با ديگران بازخواهد داشت(حسينشاهي، 1379).
- عوامل بیرونی: از مهم ترین عوامل بيروني ميتوان كاستي در مهارتهاي اجتماعي را برشمرد. به نظر برخي متخصصان، شايد مهارتهاي اجتماعي ضعيف باعث اختلال در روابط شوند. شايد به اين خاطر تنها باشيم كه نميدانيم يا فكر ميكنيم نميدانيم چگونه با ديگراني كه پيرامون ما هستند، رفتار كنيم. چندين بررسي در اين باره، نشان ميدهد كه نداشتن مهارت هاي اجتماعي افراد را دچار تنهايي ميكند. چنين كساني براي پيوند با ديگران زماني طولاني و پر دردسر را سپري ميكنند و با همه تلاشهايي كه ميكنند، نميتوانند آغازگر تعاملي شيرين و دلچسب با ديگران باشند و دوستي صميمانهاي با ديگران برقرار كنند(رشيدي،1380). در عين حال، كانگر و فارل(1980)گزارش کرده اند، افرادي كه برخوردار از مهارتهاي اجتماعي قلمداد ميشوند، بيشتر صحبت ميكنند، تماس چشمي برقرار ميكنند، بيشتر لبخند ميزنند و حركات بيانگر مناسبتري را به كار ميبرند تا افرادي كه مهارتهاي اجتماعي ندارند(حسينشاهي، 1379). از نظر همه گير شناسي، برابر گزارش ساپينگتون، به نقل از حسينشاهي، 1379) برآوردهاي مربوط به كساني كه در دورهاي از زندگي خود احساس تنهايي داشتهاند، از 10 تا 67 درصد نوسان دارد. پيشبينيهاي جمعيت شناختي در آمريكا در سال 1991 نیز نشان ميداد كه در سال 2000 هر ماه 29 تا 70 ميليون آمريكايي، احساس تنهايي خواهند كرد(ارنست و كاسيوپو، 1999، به نقل از هاپز و همكاران، 2001). این گزارش نشان می دهد كه با گذشت هر سال، روند رو به افزايشي در شكايت از اين احساس در افراد پديدار شده است.
[1] . Rassel
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-03-02] [ 11:09:00 ب.ظ ]
|