شاوسون و همکاران (1976)، مارش[1] و همکاران (1992) و هاتی[2] (1992) به نقل از دوپلسیس[3] (2005) بعضی از ویژگیهای خودپنداره را چنین عنوان می کنند:
1-خودپنداره سازمان یافته[4] است. افراد را که از خود دارند در گسترۀ وسیعی از تجربیات بنا می کنند، برای کاهش پیچیدگی همۀ تجارت، افراد تجربههایی را به شکل طبقات سازماندهی می کنند، در نتیجه به خودپنداره یک محتوای سازماندهی شده می دهند.
2-خودپنداره چند بعدی است. طبقات مختلفی که به وسیلۀ فرد ایجاد می شود، بازگوکنندۀ چند بعدی بودن خودپندارۀ اوست که در افراد مختلف مشترک هستند، بنابراین یک الگوی خود پنداره می تواند ساختاری باشد که شامل ابعاد تحصیلی و غیر تحصیلی شود.
3-خودپنداره سلسله مراتبی[5] است. ابعاد خودپنداره یک سلسله مراتبی را به وسیلۀ تجربیات فرد در موقعیتها شکل میدهد. خودپندارۀ عمومی در بالاترین نقطۀ این سلسه مراتب وجود دارد.
4-خودپندارۀ عمومی ثابت است. هر چه به سمت پایین سلسله مراتب بیش میرویم خودپنداره بیشتر وابسته به موقعیتهای خاصی میگردد و بنابراین ثبات آن کمتر می شود. در پایه سلسله مراتب، خود پندار، با تغییر موقعیتها تغییر مینماید.
5-خودپنداره یک پدیدۀ رشدی است. کودکان خود را از محیط متمایز نمیکنند خود پندارۀ کودکان عمومی، تمایز نیافته و مختص به موقعیت است، هنگامی که کودکان رشد می کنند و تجربه کسب می کنند به شکل فرآیندهای خودشان را از محیط تمایز می کنند. همچنین با رشد مفاهیم زمانی، طبقه بندی تجربیات هم انجام میگیرد. با افزایش سن، خودپنداره متمایزتر و پیچیدهتر می شود.
6-خودپنداره توصیفی و ارزیابانه است. هر فردی توصیفی از خود در موقعیتهای مختلف ارائه می کند ولی در کنار این توصیف یک ارزیابی هم از خودش از این موقعیت شکل میدهد، ارزیابیها از نظر اهمیت در افراد مختلف در موقعیتهای گوناگون، متفاوتاند.
7-خودپنداره منحصر به فرد است. این امر به این دلیل است که هر فرد معانی را به شکل خاصی به خود نسبت میدهد. همچنین عوامل منحصر به فرد ممکن است به هر فرد به شکل خاصی در ثبت دادن معنی[6] تأثیر داشته باشد.
8-خودپنداره به رفتار جهت می دهند. خودپنداره رفتار نیست، رفتار را کنترل نمیکند و همۀ رفتارها را تبیین نمینماید ولی می تواند از رفتار منتج گردد و بر رفتار تأثیر بگذارد به طور خلاصه شاولسون و همکارانش (1976) نشان دادهاند که خودپنداره دارای هفت ویژگی و خصوصیت قابل تفکیک و مطالعه است که عبارتند از:
1-سازمان یافتهاست.
2-چند بعدی یا چند وجهی است.
3-حالت سلسله مراتبی دارد.
4-با ثبات[7] است.
5-تابع قوانین حاکم بر رشد[8] است.
6-قابل ارزشیابی و اندازه گیری[9] است.
7-میتوان آن را از سازههای روان شناختی دیگر جدا ساخت.
از بین ویژگیهای خودپنداره، ویژگی سلسله مراتبی بودن و چند وجهی بودن توجه ویژهای را به خود معطوف ساختهاست، به طوری که شاولسون و همکاران (1976) یک الگوی سلسه مراتبی و چند وجهی از خودپنداره ارائه نمودند که در آن خودپنداره کلی[10] به دو مؤلفه خودپنداره تحصیلی[11] و خودپنداره غیرتحصیلی[12] تقسیم می گردد. خودپندارۀ تحصیلی شامل زیر مؤلفه هایی از قبیل خودپندارۀ ریاضی، علوم و غیره است و خود پنداره غیر تحصیلی نیز شامل خود پندارۀ اجتماعی، خود پندارۀ هیجانی، و خودپندارۀ بدنی میباشد (مارش، 1990). مارش (1983) معتقد است که مطالعۀ خودپنداره تاریخچهای طولانی دارد و از مدلهای تحقیقاتی گوناگونی برای مطالعه از آن استفاده شدهاست.
شاولسون و همکاران (1976) در تحقیقی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که تحقیقات در زمینۀ خودپنداره دارای دو اشکال و نقص عمده است که عبارتند از :
الف) عدم وجود تعریفی کامل و جامع از خودپنداره
ب) عدم وجود یک مقیاس استاندارد برای ارزیابی خودپنداره، مارش و شاولسون (1976) سعی کرده اند که این دو نقیصه را جبران کنند و از بین ببرند. آنها با ارائه مدلی از خودپنداره، به نام سلسه مراتبی و چند بعدی خودپنداره پرداختند و بر اساس این مدل مقیاس توصیف خود[13] ساخته شده تا بدین ترتیب این دو نقیصه از بین برود.
[1]. Marsh
[2]. Hattie,J
[3]. Duplessis
[4]. organized
[5]. Hierarchical
[6]. Hierarchical
[7]. Stable
[8]. Development
[9]. Measurable
[10]. General self concept
[11]. Academic self concept
[12]. Non academic self concept
[13]. Self Deceptive question (S D Q)
[یکشنبه 1400-03-02] [ 11:15:00 ب.ظ ]
|