شکل۱-۱ : مدل ساختاری مفروض

 

۳-۱ اهمیت و ضرورت پژوهش

 

امروزه یکی از حوزه هایی که در آن، مطالعات فراوانی در حال انجام است، بررسی و تبیین رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی و آسیب شناسی روانی است. این خط از پژوهش از چند جهت دارای اهمیت است: نخست این که این مطالعات در حل مشکلات مربوط به تشخیص و طبقه بندی اختلالات روانی از جمله همبودی مشاهده شده بین این اختلالات، نقش مهمی را دارد (کوتو[۱]، واتسون، رابلز[۲] و اشمیت[۳]،۲۰۰۷). در این راستا، توجه به ویژگی های نظام های ابعادی که عوامل مؤثر در اختلالات روانی را در پیوستار چندین عامل بنیادین در نظر می گیرند، از اهمیت زیادی برخوردار است. از سوی دیگر، بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی و آسیب شناسی روانی، فهم ما را در سبب شناسی این اختلالات بالا می‌برد، برای مثال، صفت کلی تهییج پذیری منفی برای فهم اختلالات اضطرابی به وجود آمد و ممکن است علت بخشی از همپوشی بین این اختلالات باشد (کوتو و همکاران، ۲۰۰۷). این امر از طریق ارائه ی مدل­های علّی[۴] و شناسایی ابعادی که ویژگی های اختلالات را برجسته می‌کند و همچنین ابعادی که بین اختلالات روانی مختلف مشترک است و هم پوشی بین آن ها را توجیه می‌کند، صورت می‌گیرد. علاوه بر موارد ذکر شده، تعیین مؤلفه‌ های اساسی و مهم در هر یک از علایم اختلال های اضطرابی و افسردگی می‌تواند پیشنهاد های سازنده ای را در جهت پیشگیری و همچنین تعیین خط مشی های درمانی ارائه کند (براون[۵]، ۲۰۰۷). همچنین یافته­ ها نشان می‌دهند که این ویژگی ها می‌توانند در مفهوم سازی موردی و فراهم کردن پیش آگهی های مرضی مفید باشند، هرچند مطالعات طولی بیشتری برای تأیید این مسئله وجود دارد. در حقیقت، شواهد تازه ای مبنی بر مفید بودن ارزیابی‌های شخصیتی در برنامه ریزی درمانی وجود دارد (باگبی[۶] و همکاران، ۲۰۰۸؛ کویلتی[۷] و همکاران، ۲۰۰۸). ویژگی‌های شخصیتی همچنین می‌توانند راهنمایی برای تلاش‌های پیش گیرانه باشند، و مطالعات قبلی نشان داده ­اند که این ویژگی‌ها می‌توانند در مشخص کردن افرادی که خطر مبتلا شدن به یکی از بیماری‌های روانی در آن ها بیشتر است مفید باشد (کوتو، گامز، اشمیت و واتسون، ۲۰۱۰).

از سویی با عطف توجه ‌به این امر که اختلال وسواسی- جبری از جمله اختلالات اضطرابی ناتوان کننده است که ناراحتی قابل ملاحظه و اختلال در عملکرد اجتماعی و شغلی چشمگیری را باعث می شود (انجمن روانپزشکی آمریکا ، ۲۰۰۰؛ کران، سیینمن و داونپورت، ۱۹۹۶) و سالانه هزینه های اجتماعی و اقتصادی هنگفتی را بر جامعه تحمیل می کند (بارلو، ۲۰۰۲) و با توجه به اینکه از هر ۴۵ نفر در جامعه یک نفر مبتلا ‌به این اختلال هستند (رسموسن و ایسن، ۱۹۹۲) و برآوردهای بالینی افکار وسواسی و اعمال وسواسی در دامنه ی ۱۳% تا ۴۹ % قرار دارد (فولانا و همکاران، ۲۰۰۹) و با توجه ‌به این موضوع که اختلال وسواسی- جبری معمولاً با اختلال های مهمی همراه است و از نظر آسیب زایی در طبقه بندی “جدی” قرار می‌گیرد (کسلر و همکاران، ۲۰۰۵). از طرفی لازم بذکر می‌باشد که بیش از ۹۰% افراد جامعه علایم وسواسی- جبری را با همان کیفیت و شکل افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری تجربه می‌کنند (راکمان و دسیلوا[۸]، ۱۹۷۸؛ پوردون[۹] و کلارک، ۱۹۹۳).

‌بنابرین‏ با توجه به مطالب ذکر شده، پژوهش حاضر با بررسی ارتباط صفات شخصیتی بهنجار با زیرگونه­های[۱۰] چهارگانه­ی علائم وسواسی- جبری می‌تواند پیشنهاد های سازنده ای را در جهت پیشگیری و همچنین تعیین خط مشی های درمانی اختلال وسواسی – جبری در اختیار متخصصان بالینی قرار دهد.

 

۴-۱ اهداف پژوهش

 

۱-۴-۱ هدف کلی

 

تعیین روابط ساختاری ابعاد شخصیتی نئو با زیرگونه های چهارگانه­ی علائم وسواسی- جبری

 

۲-۴-۱ اهداف اختصاصی

 

    1. تعیین رابطه ساختاری اضطراب با علائم زیرگونه ی افکار وسواسی

 

    1. تعیین رابطه ساختاری اضطراب با علائم زیرگونه ی آلودگی

 

    1. تعیین رابطه ساختاری اضطراب با علائم زیرگونه ی تقارن/نظم

 

    1. تعیین رابطه ساختاری اضطراب با علائم زیرگونه ی احتکار

 

    1. تعیین رابطه ساختاری تکانشوری با علائم زیرگونه ی افکار وسواسی

 

    1. تعیین رابطه ساختاری باز بودن به احساسات با علائم زیرگونه ی آلودگی

 

    1. تعیین رابطه ساختاری نظم با علائم زیرگونه ی تقارن/نظم

 

  1. تعیین رابطه ساختاری خویشتن داری با علائم زیرگونه ی احتکار

 

۵-۱ فرضیه‌های پژوهش

 

    1. بین سازه­ی اضطراب با علائم زیرگونه­ی افکار وسواسی رابطه مثبت وجود دارد.

 

    1. بین سازه­ی اضطراب با علائم زیرگونه­ی آلودگی رابطه مثبت وجود دارد.

 

    1. بین سازه­ی اضطراب با علائم زیرگونه­ی تقارن/نظم رابطه مثبت وجود دارد.

 

    1. بین سازه­ی اضطراب با علائم زیرگونه­ی احتکار رابطه مثبت وجود دارد.

 

    1. بین سازه­ی تکانشوری با علائم زیرگونه­ی افکار وسواسی رابطه مثبت وجود دارد.

 

    1. بین سازه­ی بازبودن به احساسات با علائم زیرگونه­ی آلودگی رابطه منفی وجود دارد.

 

    1. بین سازه­ی نظم با علائم زیرگونه­ی نظم/تقارن رابطه مثبت وجود دارد.

 

  1. بین سازه­ی خویشتن داری با علائم زیرگونه­ی احتکار رابطه منفی وجود دارد.

 

۶-۱ متغیرهای پژوهش

 

در مطالعه ی حاضر، رویه های اضطراب و تکانشوری از عامل نوروتیسم؛ بازبودن به احساسات از عامل باز بودن به تجارب؛ رویه های نظم و خویشتن داری از عامل باوجدان بودن به عنوان متغیرهای پیش بین و زیرگونه های چهارگانه­ی علائم وسواسی- جبری شامل(علائم زیرگونه­ی افکار وسواسی، علائم زیرگونه­ی تقارن/نظم، علائم زیرگونه­ی آلودگی، علائم زیرگونه­ی احتکار) به عنوان متغیر ملاک بررسی شده اند.

 

۷-۱ تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 

در این قسمت به تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پیش بین و ملاک پرداخته شده است:

 

اضطراب[۱۱]

 

تعریف مفهومی: این صفت شخصیتی ترس یا فوبیای خاصی را اندازه نمی گیرد، اما معمولاً افراد دارای نمرات بالا، ترس‌های اختصاصی و نیز اضطراب فراگیر دارند. افراد مضطرب معمولاً افرادی نگران، ترسیده، مستعد نگرانی، عصبی، پرتنش، و وحشت زده می‌باشند. افراد با نمرات پایین افرادی راحت و آرام هستند. این افراد معمولاً در مواردی که امور مطابق میل آن ها پیش نمی رود، ستیزه جویی نمی کنند (کوستا و مک کری، a1992، به نقل از حق شناس، ۱۳۸۵).

 

تعریف عملیاتی: نمره ای است که فرد در رویه اضطراب(N1) پرسشنامه ی شخصیتیNEO-PI-R کسب می‌کند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...