کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



1 . خلاقيت يا آفرينشگري بعنوان نبوغ شهودي: بنابر اين ديدگاه خلاقيت ، شكلي سليم و گسترش يافته از شهود است . آفرينشگري گر چه ديگر ، نابهنجار و يا بيمار تلقي نمي شود ، اما هنوز شخصي نادر و از گونه متفاوت است . چنين شخصي در خلال كنش خلاق ، آنچه را كه ديگران فقط به طور استدلالي و در دراز مدت در مي يابد، بلاواسطه و مستقيما ، درك مي كنند . بنابراين آفرينشگري را نمي توان به طور كلي آموزش داد . زيرا غير قابل پيش بيني ، غير عقلائي و محدود به معدودي افراد غير عادي است . اين نبوغ ، دراواخر دوره رنسانس مطرح شد . و در مورد نيروي خلاق مرداني ، مانند داوينچي ، ساري و تله سيو بكار مي رفت .
2 . آفرينشگري به عنوان نيروي حياتي : يکي از نتايج نظريه تکاملي داروين اين بود که آفرينشگري انساني ، نماينگر نيروي خلاقي است كه در ذات خود زندگي نهفته است. هر چند كه ماده اي بي جان ، از اين ديدگاه غير خلاق است . اما تكامل حياتي ، اساسا خلاق اسمي باشد . زيرا پيوسته انواع تازه اي را بوجود مي آورد . به نظر مي رسد كه نيروي خلاق تكامل ، خود را به صور گوناگون پايان ناپذيري عرضه مي كند كه يكتا و بي نظير و غير قابل تكرار و باز گشت ناپذير هستند . امروز يكي از پيشتازان اين نظريه بيو لوژيستي بنام «ادموند سينوت» است . وي معتقد است كه زندگي ، خلاق است زيرا خود را سازمان مي دهد ،تنظيم مي كند و پيوسته دست به ابداع مي زند .
3 . خلاقيت بعنوان نيروي كيهاني : خلاقيت انسان ، بعنوان تجلي نيروي خلاق نهفته در تمامي موجودات نيز تلقي شده است . به گفته وايت هد ، اين آفرينشگري،ادواري و يا آهنگين است ، چرا كه جهان شامل نهري از رويدادهاي فردي نيست ،بلكه رويدادهائي است كه در بر گيرنده هستي هاي واقعي مي باشد كه زاده مي شوند ، رشد مي كنند و مي ميرند . به اعتقاد وايت هد ، اين آفرينشگري ، بي وقفه ابداع مي كند اين ابداعها دو نوعند . هر وجودي به يك معنا ، بايد به طور مرتب خود را تجديد حيات كند تا بتواند به موجوديت خود ادامه دهد . اگر قرار باشد موجود ياد شده خود را آنطور كه هست باقي نگهدارد . بايستي پيوسته اجزاء خود را جايگزين كند . هر كدام از اين اجزاء هم شبيه به جزء پيشين بوده و هم بي همتاست . زيرا باآن جزء يكسان نيست .
در معناي دوم ، آفرينشگري ، پيوسته در حال توليد هستي ها و تجارب و حالاتي است كه كاملا بي نظيرند . وايت هد در اين مفهوم ، آفرينشگري را « نوعي روي آوردن به ابداع » مي نامد . بنابرين آفرينشگري ، هم آنچه را كه قبلا وجود داشته است ابقا مي كند و هم اشكال تازه اي را بوجود مي آورد.(نلر، مسدد، 1369).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-03-02] [ 11:27:00 ب.ظ ]




روانكاوان جديد تا حدي افكار فرويد را تعديل كردند ، آنها معتقدند افراد خلاق در عين استفاده از ناخودآگاه خود ، مغلوب آن نمي گردند و اين نشانگر « خود » مطمئن ومنعطف آنهاست . آنها اين نظريه را كه خلاقيت با آشفتگي روان توام است رد مي كند. اما معتقدند بسياري اوقات افراد خلاق، از قضاوت ديگران در رابطه با اثرشان در اضطرابند و چون وجود خويش را وابسته به اثرشان مي دانند نيازمند عرضه و پذيرفته شدن آنها هستند .
نظريات مكتب روانكاوي درباره خلاقيت از چند جنبه قابل توجه است . فرويد معتقد است كه خلاقيت نوعي رفتار دفاعي است . كه براي كاهش رفتارها و تنشها انجام مي گيرد هر چند خلاقيت در جهت كاهش تنش باشد اما بخودي خود ميتواند هدف واقع شود چنانكه ديده شده بسياري از مواقع افراد خلاق به دنبال مشكل و عدم آرامشي هستند آنها از پيچيدگي استقبال كرده و با آن دست و پنجه نرم مي كنند (حسيني ، 1378)
1. اي. جي. اسكاكتل : در برابر ديدگاه روانكاوي كه خلاقيت را ابزار سائقه هاي دروني مي داند اسكاكتل عقيده دارد كه آفرينشگري حاصل پذيرا بودن نسبت به دنياي بيرون بوده و بنابراين نتيجه قدرت پذيرش بيشتري براي تجربه است . اسكاكتل دو شيوه اصلي ادراك و يا ارتباط بين ذهن و عين را از هم متمايز مي كند . يكي خود مدار ، يا ذهن مركز و از اين رو ذهني است . ديگري شي مدار يا عين مركز است و سعي مي كند چيزها را آنگونه كه هستند، بفهمد .
قاعدتا،ادراك خود مداري زمان نوزادي و كودكي ، در نوجواني و بزرگسالي جاي خود را به شي مداري مي دهد .
و خلاقيت عبارت است از توانائي پذيرا ماندن در برابر جهان . يعني برتر دانستن درك شيءمداري بر خود مداري و ديدن چيزها با تماميت و واقعيتشان است و نه برحسب عادت و علايق شخصي . به گفته اسكاكتل ، بشر نياز مند آن است كه خلاق باشد ، نه به دليل ارضاء سائقه هاي خود بلكه به اين دليل كه نياز دارد با دنياي اطراف خود رابطه برقرار كند آفرينشگري ، در انعطاف پذيري ذهني و شدت علاقه و در روشهاي گوناگون، ابراز مي شود و درست است كه آفرينشگري در بر دارنده عنصر فكري است . اما ويژگي اصلي آن ، پذيرا بودنو انعطاف پذيري است تا بازيگوشي (نلر،مسدد،1369).
2 . كارل راجرز : اگرآفرينشگري براي اسكاكتل ، نوعي پذيرا بودن نسبت به تجربه است . راجرز افزون بر اين نكات بيشتري را مد نظر دارد . به اعتقاد راجرز ، آفرينشگري ،يعني خود شكوفائي و انگيزه آن خود فرهيختگي است ، ولي مي گويد آفرينشگري عبارت است از ، تمايل به ابراز و فعال كردن تمامي استعدادهاي موجود زنده ، به حدي كه چنين فعاليتي موجود زنده و يا خود را تعالي بخشد .
راجرز مي گويد : آفرينشگري داراي رابطه دروني معيني است . يكي از اين شرايط پذيرا بودن نسبت به « تجربه »و يا « توانائي پاسخ به چيزها » نه بر حسب رده بنديهاي قراردادي ، بلكه بدانگونه است كه وجود دارند . اين كار مستلزم انعطاف پذيري در عقايد و ادراكات و تحمل ابهام بدون تعبير و تفسير اجباري است .
شرط ديگر ، شامل يك مركز سنجش دروني است . يعني ممكن است آفرينشگر نظريات ديگران را در مورد كارش مد نظر قرار دهد ،اما اجازه نمي دهد كه به طور بنيادي آنرا تغيير دهند .
شرط سوم عبارت است از ، توانائي بازي كردن با عناصر و مفاهيمي است كه نتيجه آن ، شعف ، ناشي از كاوش فكر است .
كوستلر : كتاب آرتور كوستلر به نام «كنش آفرينش»جاه طلبانه ترين كوششي است كه تا كنون براي جمع آوري يافته هاي علوم مختلف ويكپارچه ساختن آنها در نظريه منفردي از آفرينشگري ،انجام شده است.
كوستلر در كتاب خود كه حاوي انديشه هاي جسورانه و سنديت سرشاري است . بر اين است كه نظريه خود در مورد ماهيت آفرينشگري را به گونه اي كه در شوخ طبعي ، هنر و علم ابراز مي شود تاليف كند.
تز اصلي او اين است كه تمامي فرايندهاي خلاق ، الگوي مشتركي دارند كه آنرا ارتباط دو وجهي مي نامد و آن ، پيوند دادن سطوح تجربه هاي بي ارتباط پيشين يا مبناهاي داوري است . تمامي فعاليتهاي خلاق ، متضمن ساختاري از عادات منظم رفتار و انديشه است كه پيوستگي و ثبات را برقرار مي كند اما فضائي را براي نوآوري باز مي گذارند.
به گفته او هر الگوئي از انديشه يا رفتار توسط مجموعه اي از قواعد كنترل مي شود . كه يا ذاتي هستند يا آموخته شده اند . در عين حال،اين الگو برداري ، انعطاف پذيري معيني است تا بتواند به طور گزينشي گستره اي از شرايط محيط واكنش نشان دهد . (نلر، مسدد، 1369).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]




- تيز هوشتر از ديگران است .
- علاقه او به مسائل علمي ،هنري ،فرهنگي و اجتماعي بيشتر و دامنه اطلاعات او در اين زمينه وسيعتر است .
- دربارمسائل انتزاعي ، در مقايسه با مسائل عيني و مملوس ،بهتر و عميقتر مي انديشد . دانش آموز يا دانشجوي خلاق ، در مقايسه با آنهائي كه تفكر همگرا دارند كمتربه نمرات درسي و كارنامه امتحانات اهميت مي دهند .
- در مقايسه با افرادي تيزهوشي كه تفكر همگرا دارند ، در افكار و تخيلات خود بيشتر غوطه وراست.
- نسبت به مسائل سياسي و اجتماعي حساس است.
- از آن دسته از آداب و رسوم و ارزشهاو معيارهاي اجتماعي كه به نظرش قابل قبول نيستند ، كمتر پيروي مي كند و بيشتر متكي به قضاوت شخصي خودش است .
- دوست دارد كه در مباحثه عقيده خود را بيان كند ولي اصراري به تحميل عقايد خود ندارد .
- انعطاف پذير و بيانش داراي طنز است .
- علاقه به سوال كردن دارد و بسيار كنجكاو است .
- خود خواه نيست .
- به سر نوشت ديگران اهميت مي دهد .
- استقلال طلب است و دوست ندارد كه از راه و روش ديگران پيروي كند .
- ثبات عاطفي بيشتري دارد .
- شخصيت او رشد يافته تر است و اختلال كمتري دارد.
- نسبت به زندگي خود و ديگران احساس مسئوليت مي كند و معتقد است كه زندگي رسالتي به عهده او گذاشته است.
- در فكر و عمل اصالت و نو آوري بيشتري بر خوردار است . (اسكوئيلر و جمهري ،1372 ، ص :120 ).
ويژگيهاي افراد خلاق توسط والاك و كوگان مورد مطالعه قرار گرفته است . از جمله افراد خلاق تمايل زيادي به خطر پذيري دارند . خطر اشتباه كردن ، خطر تصحيح شدن ، خطر مسخره شدن و… .
پذيرش خطر مطمئنا عامل مهمي است كه امكان مي دهد تا شاگرد حرف بزند ، به قول معروف ، حالت مخصوص «خود را به آب و آتش زدن» بيش از هر چيز ديگر به او اين امكان را مي دهد تا از شناختي بي تفاوت و منفي بگذرد و به شناختي فعال برسد . ويژگي ديگر شخصيت افراد خلاق تحمل و بردباري آنان در برابر ابهام و گنگي مطالب است . اينگونه افراد نفهميدن يا بد فهميدن را آنا مي پذيرند ( بودو ، خان زاده ، 1358، ص : 103).
« نلر » خصوصيات افراد خلاق را اينچنين بر مي شمرد:
هوش : فرد خلاق از لحاظ هوش بالاتر از حد ميانگين است. اما لزوما در حد اعلاي هوش نيست درجه هوش لازم براي آفرينشگري بالا مرتبه ، در كارهاي گوناگون متفاوت است . مثلا دارا بودن بهره هوشي بالاتر براي دانشمندان مهمتر است تا براي نقاش يا رمان نويس .
آگاهي : فرد خلاق بيش از حد معمول نسبت به محيط خود حساس است . وي چيزهائي مانند رنگ ، بافت ، واكنشهاي شخصي ، قطعات خبري روز نامه و … را در مي يابد كه ديگران متوجه نمي شوند او بيشتر از ديگران دست به تجربه مي زند . و بيشتر پذيراي محيط خويش است . همانگونه كه آفرينشگري رشد مي كند ، ممكن است آگاهي او به يك يا چند زمينه محدود شود ، مثلا يك نابغه ، معمولا نسبت به چيزهايمعمولي بي توجه است و آگاهي خود را به تجارب معدودي محدود مي كند(نلر، مسدد، 1369).
تسلط : فرد خلاق از تسلطي غير معمولي برخوردار است . به اين معني كه مي تواند بيشتر از اشخاص معمولي ، ايده بيشتري را در مورد يك موضوع ارائه دهد . مثلا نقاش ، ايده هاي خود را در رنگ و يا خمير نقاشي ، به واقعيت در مي آورد . با اين وجود ، از آنجا كه بيشتر فعاليتها مستلزم شرح گفتاري هستند فرد خلاق غالبا بيشتر از معمول مهارت سخن گفتن دارد (نلر، مسدد، 1369) .
از ديگر ويژگيهاي خلاقيت كه بيشتر به مراحل خلاقيت تاكيد مي كند ماهيت نشان دادن عكس العملها به يك مشكل تعريف نشده و سخت است ، در مقايسه با يك مسئله تعريف شده و آسان ، ماهيت حل مشكل و راه اجراي آن مشخص است .( newel , 1962 )
انعطاف پذيري : فرد خلاق از بيشتر مردم انعطاف پذيرتر است . وي هميشه راههاي گوناگون را مي آزمايد ولي معمولا به كاربردهاي غير معمولي چيزها مي انديشد . مثلا اگر لازم باشد پشم فولاد را براي ريش عروسك بكار مي برد.
ابتكار : ابتكار از وسيعترين ويژگيهاي آفرينشگري است . اين ويژگي در بردارنده توانائيهائي مانند ، ابراز ايده ها ، رهيابي ، و استفاده از چيزها يا موقعيتها به روش غير معمول است . شخص مستقل بيشتر ، بيشتر شايسته موفقيت خلاق است . زيرا نوعي توازن را بين گروه محوري و خود محوري برقرار ميكند . ولي برخلاف شخص همنواگر در ايده هايش ابتكار دارد و پذيراي تجربه است و برخلاف شخصهمنواگر در جريان آفرينشگري ، فردي غير قراردادي است . به اندازه كافي با ايده هاي ديگران هماهنگي دارد تا مبادا تماسش را با تفكر جامعه از دست بدهد . (نلرة مسدد، 1369).
يكي از خصوصيات بارز انديشه خلاق ماهيت بكر و بديع آن است . هر چند در تعريف خلاقيت اتفاق نظر وجود ندارد ولي كليه متفكران و انديشمندان ، بديع بودن را از ويژگيهاي اوليه و مهم انديشه خلاق مي دانند . (83torrance , 19)
اعتماد نفس : به فرد خلاق نسبت به ارزش كار خود ،داراي اطمينان دروني است .او ممكن است احساس رسالت كند فرد خلاق شايد دچار افسردگي شود بدين سبب كه اثر آنها ، انتظاراتشان را برآورده نمي كند . فرد خلاق معمولا سرسخت ترين نقاد خود است. بايد هم اينچنين باشدزيرا افراد معدودي هستند كه به اندازه كافي از ثبات او جانبداري كرده و نمي توانند به طور موثري وي را راهنمائي كنند . آفرينشگري با وجود همه نوع زحمت فيزيكي ، مادي و رواني در نهايت به وسيله ايمان به نيروهاي خلاق خود دوام مي آورد نلر، مسدد، 1369)
بسط و گسترش : آفرينشگري شامل ابداع تنها نيست ، بلكه در برگيرنده ابداعي است كه به صورت موفقيتي خلاق ،تحق
افسردگی در روانشناسی Psychological depression
ق مي يابد . از اين رو آفرينشگري نه تنها داراي ايده هاي تازه اي است بلكه آنها را تعقيب مي كند . مثلا اگر استعداد شعر و شاعري دارد صرفا به ابراز معدودي از تصورات خود بسنده نمي كند بلكه آنها را به صورت شعر كاملي عرضه مي كند .
اسبورن معتقد است : افراد خلاق در روياروئي با سوالات و پديده ها داراي تفكر توام با تامل و تعمق هستند و قبل از سخن گفتن به تفكر و بررسي جوانب موضوعات مي پردازند و جوابهاي صحيح و غالبا اصيل ارائه مي دهند .
در واقع به كيفيت تفكر و « ياد گرفتن راه يادگيري »بيش از سرعت انتقال در بيان مجدد مطالب اهميت مي دهند . براون و دولاخ (1978)معتقدند كه : كسب آگاهي در باره چگونه فكر كردن و نحوه تفكر ، عملكرد فرد را در تكاليف شناختي بخوبي تحت تاثير قرار مي دهد . (انصاري جعفري ،1376).
شك گرائي : بيشتر مردم ، در قلمرو ايده ها محافظه كارند . بدين معنا كه به آنچه قبلا آزمايش شده و شناخته شده ، اعتماد دارند اما به چيزهاي تازه و جديد ، اعتماد نمي كنند . از طرف ديگر ، آفرينشگري نسبت به ايده هاي پذيرفته شده مشكوك است و ايده هاي تازه راكمتر مورد ترديد قرار مي دهد . شك گرائي وي او را از باورهاي قراردادي رها مي كند در حاليكه زود باوري وي نسبت به انديشه هاي تازه ، او را در معرض مخاطرات فكري كشف خلاق قرار مي دهد . درمورد انيشتن گفته اند كه : عدم توانائي وي در درك مطالب بديهي ، بخشي از نبوغ وي بشمار مي رود. نلر، مسدد، 1369).
پايداري : خلاقيت پايداري مي طلبد ، چرا كه بايد براي مدت طولاني و در برابر موانع سخت پايدار بود. ميكل آنژ ، 7 سال روي يك چوب بست دراز كشيد تا سقف كليسائي را نقاشي كند ، ميلتون براي نوشتن كتاب « بهشت گمشده »بينائي خود را از دست داد اما همچنان بهنوشتن كتاب بهشت باز يافته و كتاب ديگرش ادامه داد .(نلر،مسدد،1369).
آمابيل (1995) معتقد است : هر فرد خلاق استقلال و خود نظمي زيادي در كارها دارند . خود را از جمود فكري رها مي كنند . در مواجهه با موارد مبهم ، در مقابل شكستها ،تحمل و پشتكاري زياد از خود نشان مي دهند . و تمايل قابل توجهي براي پذيرفتن خطرها دارند .(amabile , 1995)
بازيگوشي فكري : آفرينشگري ، في نفسه به كاوش ايده ها مي پردازد و با آنها بازي مي كند تا ببيند به كجا منتهي مي شوند . اين ويژگي با تسلط او ارتباط دارد و او بطور طبيعي با ايده ها بازي مي كند زيرا بيشتر از افراد معمولي آنها را بوجود ميآورد (نلر، مسدد، 1369).
شوخ طبعي : آفرينشگري همچنين داراي طبعي شوخ است . به گفته روان شناسان ، مي تواند در برابر ناسازگاري به گونه اي خود جوش ، واكنش نشان دهد . چرا كه بيشتر از افراد معمولي ، معاني زيادتري را در يك موقعيت مي يابد كه بسياري از آنها غير عادي و زيركانه است . در اصطلاح روانكاوي دليل ديگر اين است كه خود او بسيار انعطاف پذير است و از اين رو مي تواند از ذهن نيمه آگاهي عقب نشيني كند كه اجازه برقرار كردن ارتباطات تازه اي را به وي مي دهد كه اساس شوخ طبعي اوست .(نلر، مسدد، 1369).
ناهمنوائي : همنوائي مانع بروز ويژگيهاي خلاق مي شود. و نتيجتا كساني كه همنوائي كمتري دارند معمولا داراي فكر خلاق مي باشند .بعنوانيك قاعده ، همنواگر ، كم هوشتر از شخص مستقل است . از نظر فكري غير قابل انعطاف تر و در ايده هايش ، از تسلط كمتري برخوردار است . وي از نظر عاطفي داراي واپس زدگي بيشتر بوده از اينرو به ذهن نيمه آگاه خلاق خود دسترسي ندارد . او بيشتر به ديگران متكي بوده و اعتماد به نفس كمتري دارد . ( نلر ، مسدد ، 1369 ) .
در يك مطالعه مقايسه اي از 30 موسيقيدان خلاق هنري و 30 كارگر يقه سفيد غير خلاق « ريچارد ريك » دريافت كه خلاقان عاطفي تر ، در قضاوت مستقل تر و خواهان روابط صميميتر بودند و بيشتر از طريق نيازهاي دروني حركت مي كردند . ودر فعاليتهاي اجتماعي بيشتر انديشه ها را مورد تعرض قرار مي دادند آنها همچنين قادر بودند به دنياي خيال كودكي برگردند بدون اينكه كوچك شوند بيشتر مستعد ابهام و پيچيدگي هستند و بيشتر پرسش مي كنند ( khand , 1991 , p : 91 )
اندروسو و همكاران در سال 1967 تحقيقاتي انجام داده اند و به اين نتيجه رسيده اند كه دادن استقلال به كاركنان ،خلاقيت آنها را افزايش ميدهد . اين نتيجه توسط محققان ديگري در سال 1985 و 1987 مورد تائيد قرار گرفت .
هدف برخي بررسيها دستيابي به يك سري ويژگيهاي خاصي مربوط به دختران است. شيفر (1970) در يكي از 10 دختر فوق العاده خلاق 17- 16 ساله كه از ميان يك گروه 200 نفري از دختران خلاق در يك منطقه شهري انتخاب شده بودند به ويژگيهاي زير در مورد آنها دست يافت :
- تعصب نداشتن نسبت به تغيير .
- بيان انگيزشهاي ناگهاني .
- قوه تصور خارقالعاده .
- احساس خود مختاري .
- حساسيت عاطفي .
وي اضافه مي كند چنين استعدادي رايگان بدست نمي آيد در اين مورد بهائي كه پرداخت مي شود عبارت است از : هويت مغشوش نقش جنسي و تعارضهاي حل نشده وابستگي در مقابل خود مختاري . اين دختران به نظر مي رسد كه بين تمايلشان به مونث بودن و پذيرش اجتماعي از يك سو و اشتياقشان به دستيابي به موفقيتهاي سطح بالا در تعارض بودند . (سورگي ، 1375 ، ص :49 ).
نكته جالب اينكه اين دختران جوان بيشتر با پدرانشان همانند سازي كرده بودند تا با مادرانشان و اظهار داشته اند كه به پدر بيشتر شباهت داشته اند تا مادر . آنها ظاهرا ارتباط بسيار صميمانه با والدينشان نداشته اند و به رغم داشتن علاقه زياد به آنان احساسات شديدي نسبت به آنان نشان نمي دادند . (شوون،ميناكاري، 1366 ، ص :87 ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]




بررسي اجزاء خلا قيت يك ويژگي ثابت شخصيتي نيست كه بدون هيچ تغيير و تحولي در وجود انسان نهفته باشد . بلكه از جمله مواردي است كه كاملا تحت تاثير عوامل و يا موانعي تقويت يا تضعيف و حتي نابود مي شود . بعضي شرايط زمينه هاي ظهور و گسترش خلاقيت را فراهم مي كند . در حاليكه بعضي موقعيتها ، رشته هاي خلاقيت را در وجود آدمي خشك مي كنند .
آمابيل (1989) معتقد است : براي پرورش خلاقيت ، صرف آموزش مطالب مناسب با برنامه ريزي براي توسعه استعدادهاي خلاق كافي نيست ، بلكه بايد كمك كرد كه افراد نقاطي كه انگيزه و مهارتها با يكديگر منطبق هسنتد يا محل تقاطع خلاقيت را تشخيص دهند . در نمودار زير محل تقاطع نشان داده شده است . محل تقاطع تركيب پر قدرتي است زيرا در اين نقطه امكان خلاقيت فراهم مي گردد .

نمودار 1-2 محل تقاطع خلاقيت

مهارتهايمهارتهاي
مربوط به خلاقيت مربوط به موضوع

انگيزه دروني

حسيني، 1378
جدول زير تقسيم‎بندي عوامل و عناصر خلاقيت را نشان مي‎دهد.
جدول 1-2 عوامل و عناصر خلاقيت
عوامل
اجزاء فردي اجتماعي
مهارتهاي مربوط به موضوع هوش خانواده و مدرسه
مهارتهاي مربوط به خلاقيت ويژگيهاي شخصيتي تجربه و آموزش
مهارتهاي مربوط به انگيزه انگيزه دروني انگيزه بيروني
حسيني، 1378
اين عوامل با هم تعامل دارند و مي توانند يكديگر را تقويت يا تضعيف كنند و در نهايت باعث شكوفائي يا تضعيف خلاقيت فرد شوند .
هوش :
درباره مسئله هوش و خلاقيت و رابطه آن ، مطالعات زيادي انجام گرفته و نظريات گوناگوني ارائه شده است از معروفترين الگوها در اين زمينه الگوي گيلفورد است .
اين الگو شامل سه جنبه اساسي عملكردها ، محصولات و محتواست . كه تركيبي از آنها ، 120 توانائي را مشخص مي كند .
1. عملكرد : اعمال فكري است كه منجر به توليد مي گردد و بعنوان فرايند اصلي ذهن تلقي مي گردد و شامل پنج بعد است .
شناخت وآگاهي ،حافظه ،تفكر واگرا ،تفكر همگرا،ارزيابي و قضاوت.
شناخت و حافظه به دريافت مطالب بدون هيچ گونه استدلالي مربوط مي شود . طبيعتا براي فرايندهاي عالي تر فكر ما نياز داريم اطلاعات كافي راجع به مسائل داشته باشيم . به عبارت ديگر ، جمع آوري و باز آفريني مطالب نقش زير بنائي براي تفكر در سطوح بالاتر را دارد .
تفكر همگرا، همان استدلال يا تفكر منطقي است كه تلاش مي شود با استدلال راجع به حقايق به يك جواب صحيح برسد .
تفكر واگرا، تفكر بسيار بارزي است كه تنها به يك جواب براي يك مسئله نمي انديشد بلكه به راه حلهاي متعدد و ابعاد مختلفي از مسئله توجه دارد .
در تفكر ارزشياب ملاكهائي براي ارزشيابي تعيين شده و مسئله با اين ملاكها سنجيده مي شود . (حسيني،1378).
2. محتوا : انواع اطلاعاتي كه روي آن عمليات انجام مي گيرد ، شامل محتواي شكلي است كه اطلاعات عيني را در بر مي گيرد مثل تصاوير و مسا ئلي از قبيل شكل ، رنگ ، محتواي عادي كه اطلاعات قراردادي و يا علائمي مانند اعداد يا فرمولهاي شيميائي است. محتواي معاني اطلاعاتي است كه در برگيرنده معاني كلمات ، محتواي رفتاري كه شامل تعامل انسان و مهارتهاي اجتماعي است.(حسيني، 1378).
3. محصولات : اجراي عمليات روي محتوا ، محصولاتي را پديد مي آوردكه به شكلهاي مختلف منفرد يا واحد طبقه بندي شده كه نشانگر روابط ساده است . ارتباط پيچيده تر محصولات از طريق نظامها ، تبديلات و استعارات نشان داده مي شود . طبيعتا براي استفاده از روابط پيچيده نياز است ابتدا از واحدها، طبقات روابط و ساده مطلع بود .
تفكر واگرا و همگرا در اين الگو ارتباط مستقيم با هوش و خلاقيت دارند .الگوي گيلفورد نشان مي دهد كه هوش يك ويژگي منفرد نيست بلكه مجموع عمليات متعدد است .
مك كينون (1962) در پژوهشي كه انجام داد دريافت آزمودنيهاي خلاق اغلب هوش بالاتر از متوسط و بعضي هوش بسيار بالائي داشته اند . اما هوش آنها با خلاقيتشان رابطه مشابهي نداشته است . مك كينون مي گويد : اگر در اين مطالعه از يك حداقل بهره هوشي بين 115 تا 120 بگذريم باهوشتر بودن مستلزم خلاقتر بودن نيست . اين درست نيست كه گفته شود فردي كه هوش بالاتري دارد لزوما خلاقيت بالاتري هم دارد. تورنس نظر مشابهي دارد ، او معتقد است از يك نقطه اي از اهميت هوش كم شده و تمايز تفكر واگرا و همگرا زياد مي شود . اين نقطه يا آستانه بهره هوشي 120 است از اين سطح هوش به بعد اگر فرد هوش و خلاقيت داشته باشد ظهور مي يابد، پس نتيجه اين است كه در بهره هوشي پائين تر از 120 هوش و خلاقيت ممكن است هم بستگي داشته باشد اما در بهره هوشي 120 به بالا با يكديگر هم بستگي ندارند . بارون و هارينگتون (1981) هم نشان داده اند افراد خلاقي كه راههاي متفاوتي براي حل مسئله ارائه مي دهند از يك هوشبهر بالاتر از طبيعي برخوردارند .(حسيني 1378).

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]




پيرامون ويژگيهاي شخصيتي افراد خلاق تحقيقات زيادي انجام گرفته است ، يكي از مهمترين مطالعات توسط مك كينون (1962)انجام گرفته است . او در قسمتي از پژوهش خويش به بررسي نگرش افراد خلاق مي پردازد . افراد خلاق در پاسخ به پرسشنامه صفات گوف (1960) تصوير مثبتي از خويش داشته اند .(حسيني، 1378).
- 98/. مهندسان معمار كه خلاقيت بسيار بالائي داشتند گفته اند : آنها افرادي با قوه تخيل قوي هستند ، ساير صفاتي كه در وصف خويش ابراز داشته اند به ترتيب عبارتند از : فعال 92% درستکار ، آرمانگرا ،مبتکر ، 90% هنرمند ، متمدن ، باوجدان ، باهوش 88% ، منطقي 85% ، سازگار ، مصمم ، باانصاف ، مستقل ، انسانگرا ، پيشرفت گرا 82% قدرشناس ، توانا ، داراي روح تعاون ، داراي شوق ، داراي رفتار دوستانه ، سالم ، پركار ، داراي علايق زياد ، جدي 80% .
- از طرف ديگر مهندسان معمار خلاق در مقايسه با همكاران كمتر خلاق خود صفات منفي خويش را بيشتر بيان مي كردند از جمله : عجول ، اهل مشاجره ، خود محور، غمگين ، منفي باف ، زود رنج ، خودخواه ، انعطاف پذير ، تكرو ، متعصب .
در مقايسه افراد خلاق با كمتر خلاق يك ويژگي بارز افراد خلاق، جرات است كه منظور يك جرات فكري است كه فرد تلاش مي كند كاملا خودش باشد و تلاش مي كند با پرورش توانائيهايش و تحقق نقش خويش به منتهاي كمالي كه برايش مقدور است برسد .
فرد خلاق به تاثير رفتارش روي ديگران فكر نمي كند . هم چنين چندان نگران اين نيست كه ديگران راجع به او چه فكر مي كنند چون او مي خواهد خودش باشد . رهائي فرد خلاق از رسوم و قيد و بندهاي اجتماعي اين طور تلقي مي شود كه او فرد غير مسئولي در جنبه هاي اجتماعي است . اگر با ملاكهاي معمول جامعه قضاوت شود اين حرف تا حدودي درست است زيرا او بر اساس نظام ارزشي خود عمل مي كند كه ممكن است بامعيارهاي ساير افراد يكسان نباشد . آنها تابع گروه نمي گردند و مستقل عمل مي كنند . البته منظور آنها سركشي و عدم پذيرش معيارهاي اجتماعي نيست بلكه علت آن استقلال آنهاست . البته اين نوع عملكرد بيشتر زماني آشكار ميگرد كه آنها مشغول كار خلاقانه هستند نه در مواقع عادي و فعاليتهاي روز مره.(حسيني،1378).
تورنس (1980) بعد از مطالعه بيست و دو ساله خويش از كودكان و نوجوانان نتيجه گرفت اساس خلاقيت افراد خلاق عبارتند از :استقلال انديشه ، شيفتگي فراوان نسبت به مسئله يا فعاليت مورد علاقه شان . او شجاعت ، صداقت ، كنجكاوي ، ميل به ريسك نمودن را بعنوان صفت بارز افراد خلاق ذكر كردند .
استرنبرگ (1985) افراد خلاق را ، با بيان ويژگيها متمايز مي داند :
1. علاقه به ريسك نمودن دارند .
2. محدوديتها و موانع را قبول نمي كنند و براي انجام كارهاي ناممكن تلاش مي كنند .
3. به فعالبتهاي هنري و موزيك علاقه دارند .
4. داراي توانائي بهره برداري از امكانات محيط پيرامون خويش براي ساختن چيز تازه و منحصر به فرد هستند .
5. سوالات و فرضيات زيادي راجع به نرمهاي اجتماعي دارند .
6. افراد كنجكاو هستند .
7. آمادگي طرد شدن و عدم تائيد از طرف ديگران را دارند .(حسيني،1378).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:25:00 ب.ظ ]