کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



 

در خصوص این ماده قانونی باید توجه داشت که:

 

اولاً این عبارت که: «هرگاه زوجین دعاوی موضوع صلاحیت دادگاه خانواده را علیه یکدیگر در حوزه های قضایی متعدد مطرح کرده باشند…..» نشان می‌دهد که تفسیر ما مبنی بر اینکه قواعد عام مربوط به صلاحیت توسط قانون جدید نسخ نشده است، صحیح است زیرا در قانون جدید تصریح شده که دادگاه محل اقامت خوانده صالح به رسیدگی است و زوجه هم می‌تواند در محل سکونت خود اقامه دعوی کند پس اگر قواعد عام صلاحیت محلی نسخ شده است، چه فرضی وجود خواهد داشت که زوج بتواند در محلی غیر از محل اقامت زوجه(خوانده) اقامه دعوی نماید؟ هیچ فرضی قابل تصور نیست، مگر اینکه زوج هم بتواند برابر قواعد عامی که گفته شد در محل انعقاد عقد و غیره طرح دعوی کند، البته این احتمال ضعیف که زوج در محل اقامت زوجه و زوجه در محل اقامت زوج اقامه دعوا کند هم وجود دارد، که در این صورت فرض قانون گذار صدق خواهد کرد؛ اما منطقی نیست که زوجه به جای اقامه دعوی در دادگاه محل سکونت خودش، در دادگاه محل اقامت زوج طرح دعوی کند، و به نظر نمی رسد قانون گذار این احتمال ضعیف را مدنظر داشته باشد.

 

ثانیاًً عبارات به کار رفته در ماده قانونی مذبور دارای اجمال است ‌به این نحو که مشخص نمی کند منظور از « دعاوی موضوع صلاحیت دادگاه خانواده» چیست؟ آیا باید برای اینکه اختلاف در صلاحیت به وجود بیاید همانند دیگر دعاوی، باید علاوه بر وحدت طرفین دعوا و وحدت موضوع هم وجود داشته باشد؟ یا همین که دو دعوای مطروحه، ازدعاوی خانوادگی محسوب شوند کافی است و یک دادگاه باید به هر دو دعوا رسیدگی کند؟ به عقیده اینجانب درخصوص دعاوی خانوادگی برای اینکه یک دادگاه بتواند بر اساس قواعد تعیین شده پرونده را از دادگاه دیگر مطالبه کند و خود وارد رسیدگی شود، نیاز به وحدت موضوع یا ارتباط کامل نیست و همین که اطراف دعوا یکی باشد و دعوا ‌از موضوعات خانوادگی باشد، کفایت دارد، زیرا به نظرمی رسد یکی از اهداف تشکیل دادگاه خانواده این باشدکه قاضی به همه جوانب روابط خانوادگی طرفین وارد و مسلط شود و بنابر مصلحت اطفال و زوجین و حمایت از بنیان خانواده،[۱۶۸] منطبق با قانون اتخاذ تصمیم کند و چنانچه به تمامی این اختلافات یک دادگاه رسیدگی کند بهتر می‌تواند اهداف مذبور را تأمین نماید؛ افزون بر این درمتن ماده هم هیچ قیدی برای رسیدگی توأمان به دعاوی خانوادگی نیامده است و تأکید گردیده «هرگاه زوجین دعاوی موضوع صلاحیت دادگاه خانواده را علیه یکدیگر در حوزه های قضایی متعدد مطرح کرده باشند… » یک دادگاه صالح به رسیدگی است.

 

ثالثاً همان‌ طور که ملاحظه می شود فرض ماده بر این است که اگرطرفین، دعاوی را در حوزه های متعدد مطرح کنند، رسیدگی به موضوع، باید به یک دادگاه ارجاع شود، و در این باره که دعاوی متعدد اگر در دو دادگاه خانواده یک حوزه قضایی مطرح شود تکلیف چیست؟، صراحت ندارد؛
به نظر می‌رسد در این خصوص مقنن این پیش فرض را داشته است که دعاوی مطروحه در یک حوزه الزاماً به یک دادگاه ارجاع می شود و نیازی به تأکید بر آن نیست، مع ذلک چنانچه دعاوی موضوع صلاحیت دادگاه خانواده در دو دادگاه یک حوزه قضایی هم باشند قواعد فوق حکم فرماست و باید به یک دادگاه ارجاع شوند.

 

رابعاً قید زوجین به کار رفته در ماده خصوصیتی ندارد و همه اطراف دعاوی خانوادگی مشمول حکم ماده هستند، مگر قسمت اخیر ماده مورد بحث، در خصوص صلاحیت دادگاه محل اقامت زوجه.

 

خامساً چنانچه دعاوی مطروحه بین زوجین باشد و در یک روز اقامه شده باشد دادگاهی صالح به رسیدگی است که زوجه دادخواست خود را تقدیم داشته است؛ تقدیم دادخواست به دفاترالکترونیکی قضایی با تکمیل فرایند الکترونیکی آن، در حکم تقدیم دادخواست به دادگاه است، این قسمت از مقرره مذبور، با عباراتی مشابه در ماده۷ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ نیز تکرار شده بود.[۱۶۹]

 

نکته بسیار مهمی که پرداختن به آن از نقطه نظر مقنن، مغفول مانده است مبحث تعیین مرجع حل اختلاف در صلاحیت و نحوه اعلام عدم صلاحیت است، یعنی برای شرایطی که دو دادگاه در موضوعی خود را صالح بدانند و یا بر عکس هیچ کدام خود را صالح ندانند، در قانون جدید تعیین تکلیف نشده است. در قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب مرجع حل اختلاف در صلاحیت بین دادگاه های عمومی و انقلاب و نظامی، در مواد ۲۷ و ۲۸ و ۳۰، مشخص شده است،‌به این نحو که اگر دو دادگاه عمومی اختلاف در صلاحیت پیدا کنند به گونه ای که هر دو خود را صالح ندانند و دیگری را صالح بدانند دادگاه تجدیدنظر استان حل اختلاف خواهد کرد و اگر اختلاف بین دادگاه های نظامی، انقلاب و عمومی باشد، مرجع حل اختلاف دیوان عالی کشور است و اگر اختلاف بین دو دادگاه در دوحوزه قضایی دو استان متفاوت باشدبازهم حل اختلاف برعهده دیوان عالی ‌کشور است،علی ای حال همان‌ طور که پیش از این هم اشاره شد برای دادگاه خانواده به عنوان یک دادگاه اختصاصی، مرجع تجدیدنظر پیش‌بینی نشده است و گفتیم که با مسامحه می توان دادگاه تجدیدنظر استان را، مرجع تجدیدنظر دادگاه خانواده دانست وبرای تعین مرجع حل اختلاف دادگاه خانواده باید از ملاک همان قواعد یاری جست و البته از ‌آنجا که محدودیت قانونی وجود ندارد، در مواردی که اجرای قواعدمزبور منطقی نیست، می توان نظریه ای کاربردی تر ارائه داد، مثلابراساس قواعدمزبور وقتی اختلاف در صلاحیت بین دادگاه انقلاب و دادگاه عمومی مطرح است، دیوان عالی کشور مرجع حل اختلاف است ولی می توان ‌در مورد مرجع حل اختلاف بین دادگاه خانواده به عنوان دادگاه اختصاصی و دادگاه عمومی، به منظور رعایت مصلحتی معقول، از ملاک قبلی استفاده نکرد ‌به این شرح که ارسال پرونده به دیوان، هزینه مالی و زمانی زیادتری را به دادگستری و اطراف دعوا وارد می آورد، از طرفی مرجع تجدیدنظر احکام هر دو دادگاه، دادگاه تجدیدنظر استان است و به عبارتی دادگاه تجدیدنظراستان بر هر دو دادگاه نظارت عالیه دارد پس بهتر است مرجع حل اختلاف بین دادگاه عمومی و دادگاه خانواده دادگاه تجدیدنظر استان فرض شود؛ مع الوصف چنانچه اختلاف بین دو دادگاه خانواده و یا دادگاه خانواده با دادگاه عمومی شهرستان یا دادگاه عمومی بخش باشد به دلیلی که ذکر شد حل اختلاف بادادگاه تجدیدنظراستان خواهد بود. فرض حدوث اختلاف در صلاحیت بین دادگاه های انقلاب یا نظامی و دادگاه خانواده بعید به نظر می‌رسد، ولی چنانچه پیش آید درخصوص اختلاف با دادگاه انقلاب، دادگاه تجدیدنظر استان و در خصوص اختلاف بادادگاه نظامی، دیوان عالی کشور صالح به تصمیم گیری است.

 

بین دادگاه تجدیدنظر استان و دادگاه خانواده هم حدوث اختلاف متصور نیست و دادگاه خانواده مکلف به تبعیت از مرجع عالی است.

 

دربحث حدوث اختلاف بین دادگاه خانواده و شورای حل اختلاف، شورای مذبور مکلف به تبعیت از نظر دادگاه خانواده است.[۱۷۰] چنانچه دادگاه خانواده رسیدگی به موضوع را در صلاحیت مراجع غیرقضایی بداند، با عنایت به قواعد آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، باید مستقیم پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 10:40:00 ب.ظ ]




 

۲-۱-۲-۴- اشتراک و توزیع دانش[۱۷]

 

باید بر این واقعیت تأکید کرد که توزیع دانش فقط توزیع مکانیکی دانش بسته بندی شده از نقطه هماهنگ سازی مرکزی نیست. برعکس: دانش کالایی است که اغلب فقط از طریق مبادلات فردی بین اشخاص قابل اشتراک است.[۱۸] اشتراک و توزیع دانش هم می‌تواند به معنی فرایند مستقیم و متمرکز توزیع دانش بین گروه خاصی از کارکنان باشد و هم به معنی انتقال دانش بین افراد، یا درون تیم‌ها و یا گروه‌های کاری باشد (خورشید، ابراهیمی، ۱۳۸۹). به اشتراک گذاشتن دانش شامل هماهنگی، تجمیع، دسترسی و بازیابی دانش[۱۹] می‌شود (قلیچ خانی، ۱۳۸۸).

 

۲-۱-۲-۵- مدیریت دانش

 

تعاریف علمی متعدد یا حتی متناقضی برای مدیریت دانش، در منابع معتبر مختلف می‌بینیم. نکته جالب اینجا نهفته است که تمامی این تعاریف درست است ولی هیچ یک کامل نیست. ارائه یک تعریف کامل از مدیریت دانش نه امکان پذیر است نه منطقی، چرا که هر سازمانی از دیدگاه منطق خود به مدیریت دانش می‌نگرد و بر پایه تعریف خاصی از دانش، مدیریت آن را نیز تعریف می‌کند. در زمینه مدیریت دانش دو دیدگاه واگرا وجود دارد که هریک در درک مفاهیم و همچنین پیاده سازی مدیریت دانش، نگاه‌های متفاوتی را به دنبال دارد. این دو دیدگاه عبارتند از:

 

۱) دیدگاه متمرکز بر فناوری اطلاعات و ۲) دیدگاه متمرکز بر کارکنان.

 

دیدگاه متمرکز بر فناوری اطلاعات بر ساخت نظام‌های اطلاعاتی متمرکز است و به درگیر ساختن متخصصانی که با کامپیوتر و علوم اطلاعاتی آشنایی دارند، گرایش دارد. این رویکرد بر این مفهوم دلالت دارد که دانش، موجودیت و یا محصولی است که باید به طور مستقل از منبع آن، شناسایی، طبقه بندی، ذخیره و توزیع شود. در این دیدگاه، روش‌های بسیاری برای بازنمایی دانش توسط محصولات و مصنوعات وجود دارند که غالبا شامل مستندات می‌گردند اما از طریق نمادها، نقش‌ها، تصاویر و آیکون‌ها نیز نشان داده می‌شوند.

 

از سوی دیگر دیدگاه متمرکز بر کارکنان بر ارزیابی و توسعه مجموعه پیچیده‌ای از مهارت‌ها و فنون پویا، که متغیر هستند، تمرکز می‌کند. متخصصان این زمینه‌ها عموما از سوابقی در علوم مدیریتی یا اجتماعی برخوردارند. این سوابق و پس زمینه‌ها باعث می‌شود که در این دیدگاه بر دانش، بیشتر به عنوان یک فرایند تکیه شود. رویکرد مذبور به دنبال راه‌هایی برای تشویق، واسطه گری و فعال کردن تبادل دانش با تأکید بر ابزارهای ارتباطی و تعامل است و دانش را در رابطه با منبع آن، یعنی کارکنان در نظر می‌گیرد (اخگر، جهانیان، ۱۳۸۹).

 

در عصر تحولات و تغییرات سریع، سازمان‌هایی در جرگه مؤسسات موفق قرار می‌گیرند که مرتبا دانش جدید تولید نموده، آن را در سطح سازمان گسترش داده و با سرعت زیاد از آن در محصولات و خدماتی که ارائه می‌دهند استفاده کنند. به همین دلیل بود که در دهه ۹۰ میلادی مهندسی فرایند با تکامل خود نام مدیریت دانش بر خود نهاد (اخوان، باقری، ۱۳۸۹).

 

‌بر اساس مباحث مطرح شده، می‏توان مدیریت دانش را اینطور تعریف کرد: توانایی سازمان در استفاده از سرمایه معنوی (تجربه و دانش فردی نزد هر فرد) و دانش دسته جمعی، به منظور دستیابی به اهداف خود از طریق فرایندی شامل تولید دانش، تسهیم دانش و استفاده از آن به کمک فناوری. مدیریت دانش فرایند خلق ارزش از دارایی‌های نامحسوس سازمان می‌باشد. دارایی‌های نامحسوس همچنین به ‌عنوان سرمایه‌ معنوی، شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه ارتباطی یا سرمایه مشتری می‌گردد. سرمایه‌ انسانی، قدرت مغز و معلومات کارکنان در سازمان می‌باشد. سرمایه‌ ساختاری نیز به دارایی‌های معنوی اطلاق می‌شود که نمی‌تواند به آسانی توسط کارکنان به خانه برده شود (لیبوویتز[۲۰]؛ ۱۹۵۷).

 

پرز[۲۱] در سال ۱۹۹۹ مدیریت دانش را گردآوری دانش و قابلیت‌های عقلانی و تجربیات افراد یک سازمان و ایجاد قابلیت بازیابی آن ها به ‌عنوان یک سرمایه‌ سازمانی تعریف می‌کند. کینگ[۲۲] (۱۹۹۹) مدیریت دانش را فرایند خلق، سازماندهی، اشاعه و حصول اطمینان از درک اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک کار می‌داند.

 

به طور خلاصه مدیریت دانش توانایی خرد جمعی در افزایش پاسخ گویی و نوآوری است. درک سه نکته اساسی از این تعریف بسیار مهم است. اول اینکه دانش (خرد جمعی) به هم مرتبط است و در آن مجموعه‌ای از تجارب و دیدگاه های مختلف وجود دارد. دوم اینکه مدیریت دانش یک عامل شتاب دهنده (کاتالیزور) و تسهیل کننده[۲۳] است که مانند یک اهرم بین شرایط محیطی و محرکها عمل می‌کند. و سوم اینکه دانش در محیط‌های بدون رویارویی (برخورد) قابل کاربرد است. ‌بنابرین‏، تمایز مشخص بین مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش بسیار مهم است. هرکدام از آن ها در موفقیت سازمان مهم بوده ولی هرکدام نیازهای مختلف و رویکردهای متفاوت را می‌طلبند. مدیریت اطلاعات شامل پاسخ‌های از پیش تعیین شده به محرک‌های پیش‌بینی شده است. مدیریت دانش شامل پاسخ‌های نوآور و خلاق به فرصت‌ها و چالش‌های جدید است. در کسب و کار پاسخهای طراحی شده به محرک کنترل شده می‌تواند از طریق رویکردهای سنتی فناوری اطلاعات، به صورت خودکار باشد. راه حل‌های مبتنی بر دانش با این حال بر روی کاربرد پاسخ‌های خلاقانه‌ جدید در یک محیط کاری متنوع تمرکز دارد (سیف اللهی، داوری، ۱۳۸۸).

 

۲-۱-۲-۶- مدل‌های مدیریت دانش

 

از آنجا که تاکنون مدل مدیریت دانشی که مورد توافق همگان باشد موجود نیست، لازم است تا ضمن آشنایی با مدل‌های ارائه شده در این زمینه، بر حسب مورد و متناسب با موضوع مورد نظر، از آن ها بهره جست. دسته‌بندی مدل‌ها به دو گونه است: یکی از نظر دیدگاهی که زمینه ساز مدل‌هاست و دیگری با توجه به مراحل فرآیندی مدل‌های ارائه شده می‌باشد.

 

رده بندی مدل‌ها:

 

“کاکا بادسه و همکارانش[۲۴]” در مقاله‌ای با نام “مرور ادبیات مدیریت دانش” به چهار گروه از مدل‌های دانش به شرح زیر اشاره دارند:

 

۲-۱-۲-۶-۱- مدل شبکه[۲۵]

 

در این نوع از مدل‌ها، تمرکز بر روی ارتباطات، کسب، تسهیم و انتقال به طریق تبادل اطلاعات افقی است. دانش‌های مهم در شبکه‌ای متشکل از افراد که به وسیله ابزار مختلف به هم می‌پیوندند، نهفته است و آگاهی از این بینش‌ها و اطلاعات، خارج از گروه‌ها و تیم‌های رسمی، عاملی کلیدی به شمار می‌رود. در این نگرش، ساختن روابط اجتماعی، سرمایه اجتماعی و قائل بودن روابط متقابل، به عنوان کار و فعالیت اصلی دانش، مورد توجه قرار گرفته است.

 

۲-۱-۲-۶-۲- مدل‌های شناختی[۲۶]

 

دانش در حقیقت دارایی سازمان است که نیاز به دستیابی دقیق، بیان، ذخیره، اندازه گیری، نگهداری و انتشار کنترل شده دارد. ایجاد ارزش از طریق کاربرد متوالی بهترین روش‌های حاصل و نیز پرهیز از خطاهای نا آشکار ریشه یابی شده و به همراه بهره بردن از درس‌های آموخته شده به دست می‌آید. در این نگرش بر روی استفاده دوباره، تکثیر، استانداردسازی و حذف روش‌های قدیمی که کارایی خود را از دست داده‌اند، تمرکز می‌شود.

 

۲-۱-۲-۶-۳- مدل‌های انجمنی / ارتباطی[۲۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:12:00 ب.ظ ]




 

یکی از شرایط استاندارد موافقت‌نامه داوری اعتبار و صحت آن است. اعتبار قرارداد داوری برحسب قانونی که طرفین قرارداد تابع آن قرار داده‌اند، سنجیده می‌شود. قانون حاکم بر قرارداد داوری می‌تواند متفاوت از قانون حاکم بر ماهیت قرارداد تجاری باشد. چنانچه طرفین قانونی را برای قرارداد داوری معین کرده باشند، حسب مفاد این بند از ماده ۳۳، احتمال دارد که این قانون قرارداد داوری را معتبر نداند. به عبارت دیگر اگر شرایط لازم برای اعتبار قرارداد داوری در آن بر طبق قانون منتخب طرفین مهیا نباشد، قرارداد داوری باطل و بلااثر خواهد شد.[۸۰] ‌در صورتیکه موافقت‌نامه داوری به صورت شرط ضمن قرارداد باشد و قانون حاکم بر قرارداد از سوی طرفین انتخاب‌شده باشد، قانون منتخب مذبور قانون حاکم بر موافقت‌نامه داوری محسوب می‌شود. ولی اگر قرارداد اصلی فاقد شرط قانون حاکم باشد، در این صورت موافقت‌نامه داوری ضمن آن نیز فاقد قانون حاکم خواهد بود. همچنین در مواردی که موافقت‌نامه داوری به صورت جداگانه تنظیم‌شده است، ممکن است برای آن قانون حاکم انتخاب‌شده باشد و ممکن است انتخاب‌نشده باشد.[۸۱]

 

در صورت عدم انتخاب قانون توسط طرفین برای سنجش اعتبار یا بطلان موافقت‌نامه داوری، قانون ایران به عنوان قانون مقر داوری برای تشخیص صحت و بطلان موافقت‌نامه مورد استفاده قرار می‌گیرد. اصل قاعده مورد قبول قانون کشوری است که رأی داوری در آنجا صادر می‌شود، یعنی قانون محل داوری. قانون ایران در اینجا به همین منظور تعیین گردید.[۸۲]

 

چگونگی درخواست ابطال رأی داوری به جهت بی‌اعتباری موافقت‌نامه داوری معمولاً در آغاز و پایان داوری اتفاق می‌افتد. در صورت اعتراض به رأی داوری در آغاز شروع به داوری، مستلزم این است که اعتراض مذکور نزد هیئت داوری به عمل آید، یا نزد دادگاه صلاحیت‌دار موضوع ماده ۶ ق.د.ت.ب صورت گیرد و اگر در پایان داوری نسبت به صحت یا ابطال قرارداد داوری اعتراض داشته باشد معمولاً محکوم‌علیه اعتراض خود را نزد دادگاه صلاحیت‌دار که همان مرجع موضوع ماده ۶ است بیان می‌دارد. در خصوص بار دلیل اثبات ادعای ابطال معمولاً بر عهده طرف بازنده درخواست ابطال رأی داوری می‌باشد. محکوم‌علیه بار ارائه دلیل و اثبات ادعا را بر دوش دارد. بایستی وجود زمینه و جهات ابطال مورد ادعا را نشان دهد و ثابت نماید ‌در مورد این تکلیف محکوم‌علیه اتفاق‌نظر وجود دارد.

 

از منظر ق.آ.د.م صلاحیت داور در رسیدگی و صدور رأی مبتنی بر موافقت‌نامه داوری است. ‌بنابرین‏ ‌در صورتیکه موافقت‌نامه داوری اعتبار نداشته باشد رأی داور باطل و غیرقابل اجرا است. بند ۷ ماده ۴۸۹ ق.آ.د.م در این مورد اشعار می‌دارد: «قرارداد رجوع به داوری بی‌اعتبار بوده باشد».

 

در خصوص چگونگی ابطال رأی داوری به‌موجب این بند محکوم‌علیه رأی داوری باید ثابت نماید موافقت‌نامه داوری دارای شروط لازم جهت اعتبار داشتن بین طرفین برای ارجاع دعوا به داوری نمی‌باشد در نتیجه موافقت‌نامه بی‌اعتبار است و می‌تواند درخواست ابطال رأی داوری را بنماید.

 

ازجمله شرایط لازم جهت اعتبار موافقت‌نامه داوری که چه به صورت قرارداد داوری و چه به صورت شرط ضمن باشد، به شرح زیر است و در صورت فقدان هر یک از این شرایط موضوع از موارد بی‌اعتباری موافقت‌نامه داوری و در نتیجه ابطال رأی داوری است.

 

۱- دارا بودن اهلیت طرفین موافقت‌نامه داوری

 

موافقت‌نامه داوری را اشخاصی می‌توانند منعقد نمایند که «… اهلیت اقامه دعوا دارند…» (ماده ۴۵۶ ق.آ.د.م). کافی است طرفین اهلیت اقامه دعوایی که به داوری ارجاع می‌شود را دارا باشند، اگرچه برای اقامه سایر دعاوی اهلیت نداشته باشند. ‌بنابرین‏ شخص بالغی که به سن هجده سال تمام نرسیده و حکم رشد نیز دریافت ننموده، اگرچه حق اقامه دعوا در امور مالی ندارد ولی می‌تواند در سایر موارد مربوط به خود، ازجمله اقامه دعوا نماید و یا طرف دعوا قرار گیرد.[۸۳] در نتیجه فقدان اهلیت طرفین دعوا از موارد بی‌اعتباری موافقت‌نامه داوری است.

 

از منظر ق.د.ت.ب نیز شرط داشتن اهلیت برای انعقاد موافقت‌نامه داوری نیز از شرایط ضروری و در صورت فقدان اهلیت طرفین از موارد ابطال رأی داوری است قانون مذکور در بند (۲) ماده ۲ اشعار می‌دارد: «کلیه اشخاصی که اهلیت اقامه دعوی دارند…» می‌توانند اختلاف خود را به داوری ارجاع دهند. ‌بنابرین‏ چنانچه یکی از طرفین فاقد اهلیت باشد، هرکدام از طرفین می‌تواند به دادگاه مراجعه و ابطال موافقت‌نامه داوری را تقاضا کند.

 

۲- داوری پذیری اختلاف

 

اصل بر این است که کلیه اختلافات قابلیت ارجاع به داوری را دارد اما قانون‌گذار بر این اصل کلی استثنائاتی را وارد نموده که در ذیل به بررسی هریک پرداخته می‌شود.

 

۲-۱: دعاوی عمومی و کیفری

 

‌در مورد صلاحیت داور گفته‌شده که داور در رسیدگی به کلیه موضوعات از قبیل دعاوی مالی و غیر آن مانند حدود و قصاص و نکاح و… صلاحیت مطلق دارد.[۸۴]

 

همچنین گفته‌شده: «دعاوی عمومی که با نمایندگی دادستان، در صورت ارتکاب جرم مطرح می‌شود قابل ارجاع به داوری نمی‌باشد.» ضمن اینکه ماده ۴۷۸ ق.آ.د.م در این خصوص بیان داشته: «هرگاه ضمن رسیدگی مسائلی کشف شود که مربوط به وقوع جرمی ‌باشد و در رأی داور مؤثر بوده و تفکیک جهات مدنی از جزایی. ممکن نباشد رسیدگی داوران تا صدور حکم نهایی از دادگاه صلاحیت‌دار نسبت به امر … متوقف می‌شود».[۸۵]

 

به نظر می‌رسد داوری اساساً مبتنی بر توافق اراده کسانی است که دعوا را ازجمله دعاوی موضوع حقوق خصوصی و فقط مختص به خود می‌دانند و چنانچه دعوا از شمول دعاوی حقوق خصوصی خارج و موضوع ازجمله دعاوی حق‌ا… یا حقوق‌الناس و به‌طورکلی دعاوی عموی باشد، مراجعه به داوری ممکن نخواهد بود.

 

۲-۲: دعاوی راجع به اصل نکاح، فسخ آن، طلاق، نسب ورشکستگی

 

دعاوی ورشکستگی که علیه تاجر یا شرکت تجاری، در پی توقف، از سوی شخص متوقف، دادستان یا هر یک از بستانکاران اقامه می‌شود، به‌موجب بند ۱ ماده ۴۹۶ ق.آ.د.م قابل ارجاع به داوری نیست.

 

همچنین بند ۲ ماده ۴۹۶ ق.آ.د.م، دعاوی راجع به اصل نکاح، فسخ آن، طلاق و نسب را قابل ارجاع به داوری نمی‌داند. این استثناء وارد بر اصل کلی، در ماده ۵ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ نیز مورد تأکید مقنن قرارگرفته است.[۸۶] در قانون حمایت خانواده مصوب ۹/۱۲/۱۳۹۱، محدودیت فوق مورداشاره قرار نگرفته، لیکن چون این قانون متعرض محدودیت مقرّر در قانون پیش‌گفته نیز نشده است، ‌بنابرین‏ می‌توان قائل ‌به این بود که استثناء مذکور در ق.آ.د.م، کماکان به اعتبار خود باقی است.

 

در نتیجه در موارد ذکرشده در صورت توافق طرفین در ارجاع این دعاوی به داوری باعث بی‌اعتباری موافقت‌نامه داوری و قابلیت ابطال رأی داوری بود.

 

۲-۳: استثناء وارد در ۱۳۹ قانون اساسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ب.ظ ]
































خرده مقیاس ها تعداد ماده ها شماره ی ماده های مقیاس دامنه ی نمرات نمره ی کل شناخت/آگاهی ۷ ۱۷-۱۵-۱۲-۱۰-۷-۳-۱ ۳۵-۷ ۳۵ دوسو گرایی ۴ ۱۶-۱۱-۶-۲ ۲۰-۴ ۲۰ اقدام عملی ۸ ۱۹-۱۸-۱۴-۱۳-۹-۸-۵-۴ ۴۰-۸ ۴۰ جمع کل ۱۹ ۱۹ ۹۵-۱۹ ۹۵

 

۳-۷-تحلیل داده ها:


تمام داده های پژوهش با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS-21 و شاخص های آمار توصیفی واستنباطی تحلیل شدند.ضریب هبستگی پیرسون واسپیرمن (برای روایی محتوا وپایایی آزمون بازآزمون)،ضریب آلفای کرونباخ(برای بررسی همسانی درونی ) و همچنین به منظور پیداکردن عامل های این پرسش نامه از تحلیل عاملی استفاده شد.



فصل چهارم : نتایج پژوهش



مقدمه :

این فصل شمل دو بخش است. در بخش اول، ابتدا اطلاعات مربوط به مشخصات جمعیت شناختی نمونه مورد بررسی (n=388) ذکر می‌گردد.در بخش دوم ، نتایج تحلیل های آماری مربوط به سوال های پژوهش ارائه می شود. برای تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی واستنباطی استفاده شده است. در نمونه مورد بررسی در بخش آمار توصیفی از فراوانی، میانگین وانحراف معیار استفاده شدودربخش آمار استنباطی برای محاسبه ضریب پایایی به شیوه ی بازآزمایی پرسش نامه ی ۱۹ سوالی SOCRATES از ضریب همبستگی پیرسون وبرای محاسبه پایایی به روش دو نیمه سازی از ضریب گاتمن استفاده شد. پایایی به روش آلفای کرونباخ برای بررسی همسانی درونی محاسبه گردید. برای بررسی روایی محتوا وهمچنین به منظور پیداکردن عامل های این مقیاس در نمونه بیماران سوء مصرف کننده مواد در شهرستان کرمانشاه از تحلیل عاملی استفاده شد. پایایی به روش همسانی با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ وپایایی به روش دو نیمه سازی با بهره گرفتن از ضریب گاتمن گزارش شد.

۴-۱- بخش اول: ویژگی های جمعیت شناختی نمونه مورد بررسی


همان گونه که پیش تر ذکر شد، گروه نمونه پژوهش شامل ۳۸۸ نفر از معتادان خود معرف مراجعه کننده به مراکزدرمانی شهرستان کرمانشاه بودند.همان طور که در جدول ۴-۱مشاهده می شوداز کل نمونه ۸/۱۰درصد(۴۲نفر)زن و۲/۸۹درصد(۳۴۶نفر) مرد بودند.

جدول۴-۱٫فراوانی درصدی وفراوانی تجمعی نمونه مورد بررسی (n=388) بر حسب جنسیت


















متغیرجنسیت فراوانی فراوانی درصدی فراوانی تجمعی درصدی مرد ۳۴۶ ۲/۸۹ ۲/۸۹ زن ۴۲ ۸/۱۰ ۰/۱۰۰ جمع کل ۳۸۸ ۱۰۰ ۱۰۰

از لحاظ سنی نتایج پژوهش نشان داد که دامنه سنی نمونه ی مورد بررسی بین ۱۴ تا ۷۵ سال متغییر بود. بیشترین رده سنی که در آن درمان جوها اولین تجربه مصرف مواد داشته اند در طبقه سنی ۲۰-۱۴ با ۷۹/۳۴درصد بود.بیشترین رده سنی مراجعه کننده برای درمان در طبقه سنی ۳۰-۲۶ با ۷۵/۱۶ درصد در رتبه اول وطبقه سنی ۳۵-۳۱ با ۲۰/۱۵ درصد در رتبه دوم بودند. ‌و کم‌ترین رده سنی مراجعه کننده برای درمان در طبقات سنی ۷۵-۷۱ با ۲۵/۰صدم درصد و۶۵-۶۱ و۷۰-۶۶ با ۵۱۵/۰درصد در رتبه دوم هستند. همجنین نتایج نشان داد ۷۵ درصد نمونه بیش از۱۰ سال سابقه مصرف مواد داشتند.

با توجه به جدول۴-۲،۳/۲درصداز کل نمونه(۹نفر)راافراد بی سواد،۲/۷۲درصد از کل نمونه(۲۸۰نفر)را افراد زیر دیپلم و۵/۲۵درصد از کل نمونه(۹۹نفر)راافراد با سواد دیپلم وبالاتر نشان می‌دهد.

جدول۴-۲٫فراوانی درصدی وفراوانی تجمعی نمونه مورد بررسی (n=388) برحسب وضعیت تحصیل























وضعیت تحصیلی فراوانی فراوانی درصدی فراوانی تجمعی درصدی بی سواد ۹ ۳/۲ ۳/۲ زیردیپلم ۲۸۰ ۲/۷۲ ۲/۷۲ دیپلم وبالاتر ۹۹ ۵/۲۵ ۰/۱۰۰ جمع کل ۳۸۸ ۱۰۰ ۱۰۰

جدول۴-۳، ویژگی‌های جمعیت شناختی نمونه مورد بررسی را بر حسب وضعیت تاهل نشان می‌دهد. همان گونه که در جدول مشاهده می شود،۲/۳۱درصد از کل نمونه(۱۲۱نفر)را افراد مجرد،۳/۵۹درصد از کل نمونه(۲۳۰نفر)را افراد متاهل، ۵/۹درصد از کل نمونه(۳۷نفر)را افراد مطلقه تشکیل می‌دهند.

جدول۴-۳ .فراوانی درصدی وفراوانی تجمعی نمونه مورد بررسی (n=388) برحسب وضعیت تاهل























وضعیت تاهل فراوانی فراوانی درصدی فراوانی تجمعی درصدی مجرد ۱۲۱ ۲/۳۱ ۲/۳۱ متاهل ۲۳۰ ۳/۵۹ ۵/۹۰ مطلقه ۳۷ ۵/۹ ۰/۱۰۰ جمع کل ۳۸۸ ۱۰۰ ۱۰۰

جدول۴-۴٫ویژگی‌های جمعیت شناختی نمونه مورد بررسی را بر حسب وضعیت شغلی آنان نشان می‌دهد.با توجه به جدول ۴-۴، ۶۷/۰درصداز کل نمونه(۲۶۰نفر) را افراد شاغل و۳۳/۰ درصد از کل نمونه(۱۲۸نفر) را افراد بیکار تشکیل می‌دهند.

جدول۴-۴فراوانی درصدی وفراوانی تجمعی نمونه مورد بررسی (n=388) برحسب وضعیت شغلی


















وضعیت شغلی فراوانی فراوانی درصدی فراوانی تجمعی درصدی شاغل ۲۶۰ ۶۷/۰ ۶۷/۰ بیکار ۱۲۸ ۳۳/۰ ۰/۱۰۰ جمع کل ۳۸۸ ۱۰۰ ۱۰۰

جدول۴-۵٫ وضعیت منبع درآمد نمونه مورد بررسی را نشان می‌دهد.با توجه به جدول۴-۵،۴/۲۱درصداز کل نمونه(۸۳نفر)از افرادتحت حمایت مالی خانواده بودند.۲/۶۴درصدازکل نمونه(۲۴۹نفر)شاغل و۴/۱۴درصد از کل حجم نمونه(۵۶نفر)از طریق سایر موارد کسب درآمد می‌کردند.

جدول۴-۵فراوانی درصدی وفراوانی تجمعی نمونه مورد بررسی (n=388) برحسب منبع درآمد























متغیرمنبع درآمد فراوانی فراوانی درصدی فراوانی تجمعی درصدی خانواده ۸۳ ۴/۲۱ ۴/۲۱ شاغل ۲۴۹ ۲/۶۴ ۶/۸۵ سایرموارد ۵۶ ۴/۱۴ ۰/۱۰۰ جمع کل ۳۸۸ ۱۰۰ ۱۰۰

جدول۴-۶٫میزان فراوانی ودرصدی علل گرایش به مصرف مواددرنمونه موردبررسی رانشان می‌دهد.همانطورکه درجدول مشاهده می شود،ازکل نمونه۵/۱۷درصد(۶۸نفر)به دلیل کنجکاوی،۸/۲۶درصدازکل نمونه(۱۰۴نفر)به دلیل کسب لذت،۴/۲۲درصد(۸۷نفر)به دلیل استرس،۷/۱۳درصد(۵۳نفر)به دلیل تسکین درد،۲/۸درصد(۳۲نفر)به دلیل مشکلات شغلی،۹/۳درصد(۱۵نفر)به دلیل فشارخانواده،۵/۷درصدازکل نمونه(۲۹نفر)به دلایل دیگرشروع به مصرف مواد کرده‌اند.

جدول۴-۶٫فراوانی درصدی وفراوانی تجمعی نمونه مورد بررسی (n=388) برحسب علل گرایش به مصرف مواد











































علل گرایش مصرف مواد فراوانی فراوانی درصدی فراوانی تجمعی درصدی کنجکاوی ۶۸ ۵/۱۷ ۵/۱۷ لذت ۱۰۴ ۸/۲۶ ۳/۴۴ استرس ۸۷ ۴/۲۲ ۸/۶۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ب.ظ ]




 

۲-۹-۵ محیط زیست طبیعی استان بوشهر

 

استان بوشهر با دارا بودن چشم اندازهای زیبای کوهستانی و ساحلی ، تالابی ، جنگلی ، رودخانه ای و دشتی از محیط زیست طبیعی زیبایی برخوردار است .

 

۲-۹-۵-۱ نواحی ساحلی : سواحل استان بوشهر از لحاظ ساختاری به سه نوع متمایز و جالب ماسه ای و صخره ای و گلی تقسیم می شود . بخش سواحل صخره ای به دلیل ساختمان آهکی و انجام عمل فرسایش آبی ، چشم اندازهای بسیار زیبا و دیدنی ایجاد ‌کرده‌است . از آبهای نزدیک سواحل می توان برای شنا ، قایقرانی ، کرجی رانی و اسکی روی آب استفاده کرد . برخی از سواحل خلیج فارس به ویژه سواحل شنی نیز دارای کیفیت مطلوب و ارزش تفرجگاهی درجه ۱ می‌باشند که برای اکوتوریسم ( گردشگری طبیعی ) بسیار مناسب است .

۲-۹-۵-۲ منابع آب : با توجه به مشخصات توپوگرافی ایران ، شش حوزه آبریز از نظر جریان آب های سطحی در ایران شناسایی شده است که شامل حوزه آبریز خزر با ۱۷۵ هزار کیلومتر مربع وسعت ، حوزه آبریز خلیج فارس و دریای عمان با مساحت ۴۲۴ هزار کیلومتر مربع ، حوزه آبریز دریاچه ارومیه با مساحت ۵۲ هزار کیلومتر مربع ، حوزه آبریز فلات مرکزی با مساحت ۸۲۴ هزار کیلومتر مربع ، حوزه آبریز مرزی شرقی با مساحت ۱۰۳ هزار کیلومتر مربع و حوزه آبریز قره قوم با مساحت ۴۴ هزار کیلومتر مربع ، می‌باشند . استان بوشهر در جنوب کشور و در حوزه آبریز اصلی خلیج فارس و دریای عمان قرار گرفته است .

 

 

 

استان بوشهر از لحاظ اقلیمی در ناحیه خشک و نیمه خشک کشور قرار دارد . موقعیت خاص جغرافیایی آن یعنی نزدیکی به منطقه حاره ، ورود اتفاقی بادها و اغتشاشات غربی در زمستان ، پایداری حاصل از سیستم پرفشار جنب حاره ای که مانع نفوذ سیستم های باران زا می شود و تأثیر سیستم کم فشار سودانی به ویژه در تابستان که باعث گرمای شدید هوا می‌گردد ، از مهم ترین عوامل پایین بودن میزان بارندگی در استان می‌باشد . استان بوشهر دارای ۷ رودخانه دائمی است که از مهم ترین آن ها می توان به رودخانه های حله ، شاپور ، دالکی ، مند و تنگ بهوش اشاره کرد و دو رودخانه دیگر یعنی رودخانه های باغان جم و شور گناوه نیز به صورت دائمی در منطقه جریان دارند اما به واسطه شوری بش از حد قابل استفاده نمی باشند .

 

رودخانه دالکی : این رودخانه ادامه رودخانه جره و بالاده و چشمه های روستای دادین در استان فارس می‌باشد که پس از پیوستن به رودخانه خیرک و شکرک و رود فاریاب وارد دشت دالکی در شهرستان دشتستان می‌گردد .

 

رودخانه شاپور : ادامه رودخانه تنگ چوگان و چشمه ساسان می‌باشد که پس از گذشتن از روستای بوشکان در فارس و پیوستن رود بشار به آن و گذشتن از خشت وارد استان بوشهر می‌گردد .

 

رودخانه حله : از به هم پیوستن دو رودخانه دالکی و شاپور در محل درودگاه ( از روستاههای آبپخش در منطقه دشتستان ) ، رودخانه پر آب حله تشکیل می‌گردد که این رودخانه پس از گذشتن از مسیر تعداد زیادی رو ستا و سیراب نمودن نخیلات و مزارع کشاورزی ، اضافه آب آن راه دریا را در پیش می‌گیرد و در انتها به دو شاخه تبدیل می‌گردد که یکی از شاخه های آن تالاب ارزشمند حله را در شمال شرقی شهرستان بوشهر تشکیل می‌دهد .

 

رودخانه مند : رودخانه مند یکی از رودخانه های مهم ناحیه مرکزی سواحل خلیج فارس است و دارای چهار شاخه اصلی می‌باشد . این رود ادامه رودخانه قره آقاج در استان فارس می‌باشد که پس از پیوستن به رودخانه فیروز آباد و رودخانه چنیر و دشت پلنگ وارد استان بوشهر می شود و در بخش انتهایی خود خور زیارت را تشکیل می‌دهد .

 

رودخانه تنگ بهوش ( با هوش ) : این رودخانه با طولی در حدود ۶۵ کیلومتر از شمال غرب روستای کلمه در بخش بوشکان سرچشمه گرفته و پس از گذشتن از دره های پر پیچ و خم کوه های باهوش و پادیوار و پیوستن به رودخانه شیرین که از کوه های خورموج سرچشمه می‌گیرد وارد حوزه شهرستان اهرم می شود و جهت آبیاری مزارع کشاورزی و نخیلات مورد استفاده قرار می‌گیرد .

رودخانه باغان جم : این رودخانه از ارتفاعات شرق جم به نام چاهه شروع و به رودخانه مند منتهی می‌گردد .

 

رودخانه شور گناوه : این رودخانه از ارتفاعات بید گز سرچشمه گرفته و پس از گذشتن از کوه های نمکی و زمین های شور در مسیر خود به دریا می ریزد که به علت شوری زیاد غیر قابل استفاده است .

 

چشمه ها

 

در استان بوشهربه علت ساختارزمین شناسی خاصی که دارد منابع نسبتاً غنی از چشمه‌ها و آبهای معدنی وجود دارد. آب‌های معدنی استان شامل آبهای کلردار، گوگردی و کلرو سولفاته می‌باشند که هرکدام دارای خواص درمانی متفاوت و متنوعی هستند.

 

مهم‌ترین چشمه‌ها و آب معدنی‌های استان بوشهر عبارتند از:

 

– آب گرم دالکی در ۱۸ کیلومتری شهر برازجان

 

– آب گرم برازجان در ۱۲ کیلومتری جاده برازجان به کازرون

 

– آب گرم خانیک در ۱ کیلومتری روستای خانیک در برازجان

 

– آب گرم اهرم در ۶۳ کیلومتری جاده بوشهر به بندرعباس

 

– آب گرم میراحمد در ۷۷ کیلومتری جاده اهرم به خورموج

 

– آب گرم قوچارک در ۵ کیلومتری جنوب غربی اهرم

 

– آب گرم نیکو در شمال خورموج و درمسیرجاده بوشهر- بندرعباس

 

– آب گرم گنویه درکنارجاده خورموج – دیرو درحوالی روستای گنویه

 

– آب گرم میانلو در شمال شهرستان کنگان

 

 

 

۲-۹-۵-۳ جنگل های استان بوشهر

 

وسعت پوشش جنگلی استان بوشهر ۳۳۴۲۰۰ هکتار است که ۹۴/۱۸ درصد از کل وسعت منابع طبیعی استان را تشکیل می‌دهد . این استان به علت موقعیت خاص طبیعی و آب و هوایی فاقد جنگل های طبیعی غنی است . بهره‌برداری غیراصولی از قبیل برداشت غیرمجاز سوخت روستایی وعشایری وتبدیل اراضی جنگلی به زمین‌های زراعی طی سالیان متمادی باعث فقرمنابع طبیعی و پایین آمدن سطح جنگل‌های استان گردیده است. با توجه به آنچه که گفته شد و با درنظرگرفتن شرایط اقلیمی حاکم برمنطقه ، درحال حاضر جنگل‌های استان عموماً جنبه حفاظت شده داشته واصولاً مورد بهره‌‌برداری تجاری قرارنمی‌گیرند. به طور کلی جوامع جنگلی استان بوشهر را می توان به شرح ذیل خلاصه نمود :

 

    1. جامعه حرا[۵۰]( مانگرو – Avicennia marina )

 

    1. جامعه گز (Tamarix sp- پراکنش در سراسر استان )

 

  1. جامعه بادام کوهی ( Amigdalus scoparia )

این جامعه در ارتفاع ۷۰۰ تا ۱۵۰۰ متری و در ارتفاعات بیرمی ، هفت چاه ، کوه سیاه ، تنگ ارم ، فاریاب و جم و ریز یافت می‌گردد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:27:00 ب.ظ ]