دانلود پایان نامه:اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی برسلامت روان و سبکهای فرزندپروری والدین کودکان مبتلا به ADHD |
فصل دوم:ادبیات و ( پیشینه ) پژوهش… 13
مقدمه 14
قسمت اول: توصیف مفاهیم و نظریه های مربوط به مهارت های زندگی. 14
مهارت های زندگی. 14
تعریف مهارت.. 14
مهارت های زندگی. 15
تعریف مهارت های زندگی. 15
تاریخچه مهارت های زندگی. 16
انواع مهارت های زندگی. 17
مهارت خود آگاهی. 17
مهارت روابط بین فردی. 18
مهارت حل مسئله 18
مهارت تفکر خلاق. 18
انواع تفکر. 19
مهارت مقابله با هیجانات.. 19
مهارت مقابله با استرس.. 19
مهارت همدلی. 19
مهارت تصمیم گیری. 20
مهارت تفکر انتقادی. 20
مهارت ارتباط. 20
مبانی روانشناختی ارتباط. 21
عناصراصلی ارتباط (کلامی و غیر کلامی ) 23
گوش دادن فعال. 24
خودآگاهی. 24
همدلی. 25
حل تعارض… 26
مهارت های ارتباطی و سبک های فرزندپروری. 30
قسمت دوم: توصیف مفاهیم و نظریه های مربوط به شیوه های فرزندپروری. 31
شیوه های فرزندپروری. 31
مروری بر تاریخچه ارتباط والدین و فرزندان. 31
ابعاد شیوه های فرزند پروری. 34
بعد گرم بودن والدین. 34
فرزندپروری و نظریه های مربوط به آن. 36
طبقه بندی الگوهای تربیتی از نظر آلپورت.. 37
الگوی بامریند از فرزندپروری. 38
الگوی شیفر. 41
الگوی زیگلمن. 41
پیامدهای هر یک از شیوه های تربیتی. 42
مزایای شیوه فرزند پروری مقتدارنه 44
نگرش های فرزندپروری. 44
نگرش سلطه گری. 45
نگرش تملکی. 45
نگرش بی اعتنایی. 45
خوش بین بودن. 46
خوش بینی افراطی و وابستگی شدید. 46
مراقبت های بیش از حد و افراطی. 47
پذیرفتن و مورد عفو قرار دادن. 47
طرد کردن، توجه ننمودن. 47
تحت فشار قرار دادن کودک.. 48
تبعیض قائل شدن. 49
کدام والدین فرزندانی بیمار یا ناتوان تربیت می کنند؟ 50
رابطه مضاعف.. 50
والدین ناهماهنگ.. 50
جابجایی نقش والدینی. 50
والدین بیمار و عصبی. 51
والدین غایب.. 51
والدین نابالغ. 52
شرایط موفقیت فرزندپروری. 52
ارتباط مهارت های زندگی و سلامت روان. 55
قسمت سوم: توصیف مفاهیم و نظریه های مربوط به سلامت روان. 58
سلامت روان. 58
سلامت روانی. 59
تعریف سلامت روانی. 59
تعریف بهداشت روان در فرهنگ های مختلف.. 61
اصول بهداشت روانی. 63
تاریخچه بهداشت روانی. 64
مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران. 68
الگوی های اندازه گیری بهداشت روان. 70
اهمیت نیازها و انگیزه ها در تأمین سلامت روان. 71
عوامل موثر در سلامت روان. 72
محرومیت های جسمانی. 72
الگوهای بد خانوادگی. 73
ساختار خانوادگی ناسازگار 74
عوامل اجتماعی ـ فرهنگی. 75
خصوصیات افراد دارای سلامت روانی. 76
نظریات مرتبط با سلامت روانی. 77
قسمت چهارم: توصیف مفاهیم و نظریه های مربوط ADHD.. 82
اختلال پیش فعالی/ نارسایی توجه 82
تعریف اختلال پیش فعالی/ نارسایی توجه 83
ملاک های تشخیصی اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه 86
اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه از نوع عمدتاً بیش فعال ـ تکانشگر. 88
مسائل و مشکلات کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه 89
مشکلات اجتماعی. 89
سیر تحولی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه 90
سیر و پیش آگهی. 92
اختلال های همراه با اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه 94
اختلال نافرمانی مقابله ای. 94
اختلال سلوک.. 95
اختلالات یادگیری. 95
تشخیص افتراقی. 100
سبب شناسی. 101
مروری بر روش های درمانی اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه 107
تکنیک ها و فنون مدیریت رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه 109
تکنیک قرارداد رفتاری یا قرارداد وابستگی. 114
تکنیک شکل دهی رفتار 119
تکنیک کنترل محرک.. 121
تکنیک پاداش دادن به رفتار مطلوب ناهمساز 122
تکنیک خاموش سازی. 123
تکنیک محروم کردن. 124
تکنیک جریمه کردن (RC ) 127
تکنیک های شناختی رفتاری. 128
قسمت پنجم: تحقیقات انجام شده در ارتباط با موضوع تحقیق. 129
پیشینه تحقیق. 129
پژوهش های انجام شده در داخل کشور 129
پژوهش های انجام شده درخارج از کشور 135
فصل سوم: روش انجام پژوهش… 137
مقدمه 138
روش تحقیق. 138
طرح تحقیق. 138
جامعه آماری. 138
نمونه آماری و روش نمونه گیری. 138
روش های گردآوری داده ها 139
روش اجرای پژوهش… 139
روش های آماری تحلیل داده ها 141
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 142
مقدمه 143
الف- تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها 144
ب – تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها 146
ج- بررسی فرضیه دوم پژوهش… 147
فصل پنجم:خلاصه، بحث، نتیجه گیری وپیشنهادها 148
خلاصه 149
بحث و نتیجه گیری. 149
محدودیت های پژوهش… 152
الف- در کنترل محقق. 152
ب- خارج از کنترل محقق. 152
پیشنهادهای پژوهش… 153
الف- مبتنی بر نتایج تحقیق. 153
ب- مبتنی بر تجارب تحقیق. 153
پیوست.. 155
منابع. 162
الف- فارسی. 163
ب – انگلیسی. Error! Bookmark not defined.171
فهرست جداول
عنوان ………..صفحه
جدول 2-1- مشکلاتهمراهبااختلالبیشفعالی/ نارساییتوجه 84
جدول2-2- تاریخچه ی تحول اصطلاح شناسی اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه 88
جدول2-3-نمونه ای از یک قرارداد وابستگی برای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نارسایی
توجه 114
جدول4-1- مشخصه های آماری متغیر سن والدین دارای کودکان ADHD در دو گروه آزمایش و کنترل 144
جدول 4-2- وضعیت تحصیلات والدین دارای کودکان ADHD.. 144
جدول4-3- شاخص های آمار توصیفی نمرات پیش آزمون سلامت روان و سبک های فرزندپروری در گروه آزمایش و کنترل. 145
جدول4-4- شاخص های آمار توصیفی نمرات پس آزمون سلامت روان و سبک های فرزندپروی در گروه آزمایش و کنترل 145
جدول 4-5- نتایج تحلیل کوواریانس برای بررسی اثر عامل مداخله بر متغیر سلامت روان. 146
جدول 4-6- نتایج تحلیل کوواریانس برای بررسی اثر عامل مداخله بر متغیر سبک های فرزندپروری 147
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی برسلامت روانی و سبکهای فرزندپروری والدین کودکان مبتلا به ADHD انجام شده است. این پژوهش از نوع آزمایشی است. جامعه آماری کلیه مادران دارای کودکان مبتلا ADHD در شهرستان بهشهر که در سال 1392-1390 به کلینیک های روانپزشکی مراجعه کرده بودند هستند، که به صورت تصادفی در دسترس تعداد 30 مادر دارای کودکان مبتلا به ADHD که به کلینیک های روانپزشکی مراجعه نمودند، انتخاب شدند. این مادران پس از مصاحبه اولیه به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (15نفر) وگروه کنترل (15نفر) قرار گرفتند.گروه آزمایش تحت آموزش مهارتهای زندگی«مهارتهای ارتباطی و عوامل مرتبط با آن» درطی8 جلسه قرار گرفتند. در پایان بعد از اتمام آموزش از هر دو گروه آزمون سلامت روان (GHQ-28) و پر سشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند به عمل آمد. هم چنین برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهشی، از آزمون کوواریانس تک متغیری(ANCOVA) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی «مهارتهای ارتباطی و عوامل مرتبط با آن» بر سلامت روان و
سبکهای فرزندپروری والدین کودکان مبتلا به ADHD موثراست.
کلمات کلیدی: مهارتهای زندگی، سلامت روان، سبکهای فرزند پروری، کودکان ADHD.
فصل اول
کلیات (طرح) پژوهش
مقدمه
اختلال نقص توجه /بیش فعالی [1](ADHD) مهم ترین اختلالات روان پزشکی اطفال است که با شیوع 5-3درصد کودکان مدارس ابتدایی در مرحلهی پیش از بلوغ گزارش شده است (پورافکاری ،1389).این اختلال، علاقه محققین و متخصصین بالینی را به مدت 4دهه به خود معطوف داشته است. کودکان مبتلا به این اختلال، علاوه بر مشکلات اصلی توجه[2]، تکانش گری[3] وبیش فعالی[4]، به مشکلات وابستهی قابل توجهی در حوزههای مختلف اجتماعی[5]، تحصیلی[6]، رفتاری[7]، شناختی [8]و هیجانی[9] دچار می شوند. اگرچه، سابقا تصور بر آن بود که این اختلال، وضعیتی خاص در دوران کودکی است، اما تحقیقات اخیر حاکی از پایداری آن در سراسر زندگی میباشد (لوییس[10]، 1996).
به دلیل مزمن بودن این اختلال، مبتلایان به آن، نیز در معرض اختلالات روان پزشكی دیگری در بزرگسالی، از جمله اختلال شخصیت ضداجتماعی[11]، الكلیسم، اعتیاد و مشكلات میان فردی و روان شناختی قرار میگیرند (ویس [12]و ویس،2000)، به د لیل تعداد و تنوع مشكلات این كودكان در حوزههای مختلف، رویكردهای درمانی متفاوتی ارائه شده اند كه در میان آن هامی توان آموزش مهارتهای زندگی[13] اشاره کرد.
مهارتهای زندگی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی شامل توانایی انجام رفتار سازگارانه ومثبت به گونهای که فرد بتواندبا چالش و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید. وینگنباخ، گری و جیمز به نقل از ادیب (1382) بیان می کنند مهارتهای زندگی مهارتهایی هستند که به منظور ارتقاء و سطح ارتباط، افزایش قدرت تصمیم گیری، ارتباط بادیگران، یادگیری درك خود و کارکردن در گروه مورداستفاده قرار میگیرند. یونیسف ( 2003 ) بیان می کند مهارت زندگی به گروه بزرگی از مهارتهای روانی/ اجتماعی و میان فردی گفته میشود که می تواند به افرادکمک کند تا تصمیمات شان را با آگاهی اتخاذ کنند، به به طور مؤثر ارتباط برقرار کنند، مهارتهای مقابله ای و مدیریت شخصی خود را گسترش دهند و زندگی سالم وبارآور داشته باشند.
سازمانها و نظریه پردازان، دیدگاه های متفاوتی درباره تقسیم بندی خود از مهارتهای زندگی دارند ومهارتهای گوناگون را برای این مهارتها در نظرگرفته اند. یونیسف (2003) در آخرین تقسیمبندی خوداز مهارتهای زندگی، سه طبقه کلی که شامل ارتباط وروابط میان فردی، مهارت تصمیم گیری و تفکر انتقادی ،مهارت مقابله و مدیریت شخصی است ارایه کرده است. سازمان بهداشت جهانی [14]( 1377 ) هفت ویژگی اصلی که دربرگیرنده مهارت های زندگی است را بیان می کند که شامل موارد ذیل می باشد:
خود آگاهی: این مهارت شامل توانایی شناخت از نقاط ضعف و قوت خواستهها، نیازها، رغبتها وتصویر واقع بینانه از خود است. به این منظور که حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیتهای خود را بهتر بشناسیم. با کسب این مهارت به سئوال اساسی “من کیستم” پاسخ داده می شود (آقا والی جماعت، 1387).
تفکر خلاق: مهارت تفکر آفریننده و خلاق،خلق آثار جدید، تصویرسازی از موضوعات در ذهن
می باشد. تفکر خلاق ترکیبی است از مهارت درتصمیم گیری و مهارت حل مسأله. با استفاده از این نوع تفکر راه حلهای متفاوت مسأله و پیامدهای هریک ازآن ها بررسی می شوند و بدین ترتیب فرد قادر می شودتا مسایل را از ورای راه حل های تجربه شده خود دریابد (بهداشت جهانی، 1377).
تصمیم گیری: مهارت حل مسأله در مواجه با مشکل و سعی و کوشش در یا فتن راه های مناسب ومتنوع حل مسأله می باشد. در واقع این فرایند ارزشیابی گزینهها و راه های موجود و هم چنین بررسی و پیش بینی عواقب آن برای رسیدن به هدف می باشد (حق شناس و همکاران، 1388).
مهارت تفکر انتقادی: تفکری است مستدل ومنطقی به منظور بررسی و تجدید نظر عقاید، نظرات، اعمال و تصمیم گیری درباره آن ها بر مبنای دلایل وشواهد مؤید آن ها که نتایج درست و منطقی پیامد آن است(ملکی و همکاران، 1386). تفکر انتقادی در واقع مهارت تحلیل اطلاعات و تجارب به صورت عینی است، پذیرفتن دریافت ها و ادراکات با بررسی دقیق، آزمایش راه حلهای یک مسأله یا مشکل یکی پس از دیگری و گریز از پاسخهای القایی است. مهارت تفکر انتقادی به شخص امکان میدهد از محدوده تجربیات خویش خارج گردد و به فراسوی تجارب بنگرد.
روابط بین فردی: مهارت در برقراری ارتباط مؤثر و مفید با دیگران، کسب مهارت برقراری ارتباط به منظور پیشرفت های فردی و تأثیر مستقیم بر دیگران ومتقاعد کردن و سازش با آنان، مهارت برقراری ارتباط خوب و سازنده با دیگران است. گوش دادن فعال، صداقت و صمیمیت، همدلی و همدردی، حفظ آرامش واحترام به طرف مقابل، نه گفتن و مخالفت کردن به شیوه مناسب از عوامل تأثیرگذار در مهارت روابط بین فردی تلقی می گردد (وکیلیان، 1386).
مهارت برقراری ارتباط مؤثر: این مهارت شامل، با دیگران به خوبی کنار آمدن، کسب اطلاعات بیشتردرباره دیگران، توانایی انتقال منظور و احساس خود به دیگران، توانایی برقراری ارتباط مطلوب با دیگران وعلاقه به برقراری روابط دوستانه با دیگران می باشد.
(لوپیس و همکاران، 2005) در بررسی ارتقای بهداشت روانی بیان میکنند که بهداشت روانی مثبت به کیفیت مؤلفههای مهارت زندگی نظیر عملکرد شناختی، اعتمادبه نفس، مهارت حل مسأله و مدیریت استرس در زندگی مربوط می شود. ناصری و نیک پرور (1383 )در پژوهشی به بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر بهداشت روانی پرداختندنتایج نشان داد که این گونه آموزش ها موجب ارتقای بهداشت روانی افراد می شود. در پژوهشی دیگر حقیقی و همکاران (1385) نشان دادند که آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش سلامت روان و عزت نفس دانشجویان دختر گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه می شود.در مجموع تحقیقات فوق نشان دهنده این است که مهارت های زندگی می تواند به عنوان یک عامل مداخله در سلامت روان[15] موثر باشد به طوری که افرادی که تحت آموزش این مهارتها قرار میگیرند بهداشت روانی بهتری دارند. سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی، و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می داند. طبق تعریفی که این سازمان ارائه می دهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی، تامین سلامت روان است تا به مدد آن به تواند قوا و استعدادهای روانی را پرورش داد. در واقع، بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است:
الف)حفظ و تامین سلامت روان
ب)ریشه کن ساختن عوامل بیماری زا و پیشگیری از ابتلاء به بیماری های روانی
ج)ایجاد زمینه ی مساعد برای رشد و شکوفایی شخصیت و استعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته در آن ها (گنجی، 1385).
از سوی دیگر آموزش مهارتهای زندگی به والدین دارای کودکان ADHD به عنوان یک عامل مداخله برسبک فرزندپروری آن ها موثر می باشد. ازسویی دیگر، شیوه های فرزندپروری[16] نقش مهمی در کارکرد خانواده و کارکرد خانواده نقش مهمی در سلامت روانی کودکان دارد (دالوندی و صدر السادات، 1380). تحقیقات زیادی سبک های فرزندپروری را مولفه ای اساسی در رشد فرزندان دانسته و اذعان میدارند که این مولفه با پیامد های مهم شناختی، اجتماعی (لامبورن و همکاران، 1991)، رفتاری و هیجانی (دریسکول و همکاران، 2008) رابطه دارد. گسترده ترین تیپ شناسی فرزند پروری مورد استفاده در غرب تیپ شناسی بامریند است. بامریند سه سبک فرزند پروری را با عناوین اقتداری، آمرانه (استبدادی ) و سهل گیر مورد شناسایی قرار داده است (ماندرا، 2003).
والدین دارای الگوی رفتاری قاطع و اقتداری در امر تربیت کودک کنترل و گرمی زیاد، والدین مستبد کنترل زیاد و گرمی کم، والدین سهل گیر کنترل کم وگرمی زیاد اعمال می نمایند. هر کدام از شیوه های فرزندپروری پیامدهای متفاوت دارد.شیوه فرزند پروری قاطع و اطمینان بخش در دوران کودکی باعث می شود کودکان سرزنده و شاداب دارای عزت نفس بالا و خود کنترلی بالا باشند و همین شیوه باعث می شود که در دوره نوجوانی، نوجوان از سطح بالای جرات و موفقیت برخوردار باشد.شیوه فرزند پروری مستبدانه در دوران کودکی باعث می شود که کودک مضطرب، ناشاد و ناسازگار بار بیاید. شیوه فرزندپروری سهل گیردرکودکی باعث می شود که کودک تکانشی، نافرمان و سرکش و متوقع و وابسته بار بیاید و عملکرد ضعیفی در مدرسه از خود نشان دهد (باقرپور، 1386).کانون خانواده به عنوان هسته اصلی برطرف کننده نیازهای روانی و جسمانی فرزندان به حساب می آید و چنانچه والدین نتوانند به نیازهای فرزندانشان پاسخ مثبتی بدهند و به دلایل مختلف آنها را طرد کنند، این شرایط زمینه ساز بروز اختلال روانی و جسمانی شده و آنها را از داشتن شخصیت سالم محروم می سازد.بنابراین بایستی به اهمیت خانواده و محیطی که هم کودک و هم اختلال در آن رشد میکنند توجه گردد.
بیان مساله
ارتباطات انسانی و روابط بین فردی مؤثر، اساس و شالودۀ هویت و کمال انسان است و مبنای اولیۀ پیوند وی با دیگران را تشکیل می دهد و موجب شکوفایی افراد و بهبود کیفیت روابط می شوند (وود، ترجمه فیروزبخت، 1379). بسیاری از اختلالات روانشناسی با نداشتن مهارتهای اجتماعی و ارتباطی همراهند و کسانی که بدلیل انواع بیماری های روانی بستری شده اند کاستیهای
عمدهای در مهارتهای ارتباطی نشان میدهند (هارجی و همکاران، ترجمه بیگی و فیروزبخت، 1379). براساس نتایج تحقیقات انجام یافته، بهزیستی افراد به توانایی آنها در همسویی با دیگران بستگی دارد، ویلسون (1987) اظهار میدارد که مهمترین عامل مؤثر بر شادکامی، همانا ارتباط موفقیت آمیز با دیگران است. در بررسیهای لونتال (1968)، والد (1970)، روبنستاین و شیور (1982) معلوم شده است که روابط خوب با سلامت روانی همبستگی دارد. بررسیهای ویلنت (1977)، شیور و روبنستاین (1979)، کوهن و ویلیس (1985)، حاکی است که حتی روابط خوب با سلامت جسمانی نیز رابطه دارد (بک و جونز، 1973).
در این راستا، یکی از اختلال هایی که اگرچه منشا عصبشناختی یا ژنتیکی دارد ولی نباید از اهمیت خانواده و محیطی که هم اختلال و هم بچه در آن رشد میکنند، غافل شد؛ میتوان به اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه اشاره کرد بهویژه، هنگامیکه این اختلال به عنوان فرایندی تعاملی مطرح شود نقشهای خانواده و والدین مهم تر میشوند.
اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه دارای سه نشانه ی عمده شامل بی توجهی، تکانشگری و فزون کنشی است، این اختلال معمولا در اوایل زندگی شروع میشود، یعنی نشانههای آن معمولاً پیش از 7 سالگی ظاهر می شوند، این نشانهها بیشتر در خانه، مدرسه، موقعیتهای اجتماعی آشکار میگردند (انجمن روان پزشکی آمریکا، به نقل از پورافکاری، 1380).
این اختلال که اولین یا دومین اختلال شایع در دورهی کودکی و نوجوانی است، برای بسیاری از دانش آموزان مشکلهای قابل توجهی ایجاد میکند و بر عملکرد شناختی، اجتماعی، هیجانی و خانوادگی آنان و سپس در بزرگسالی بر عملکرد شغلی و زناشویی آها تأثیر می گذارد.
آموزش مهارتهای زندگی به والدین دارای کودکان ADHD به عنوان یک عامل مداخله برسبک فرزندپروری وسلامت روان آن ها موثر می باشد. بخش عمده ای از پرورش صحیح عقل و عاطفه كه پایه اساسی سعادت انسان راتشكیل می دهد بر عهده والدین می باشد كه باید از كودكی شروع شود(رحیم زاده، 1381).به عقیده گزل والدینی كه در دوره نوزادی با هشیاری پاسخگوی نیازهای كودك بوده اند بعدها به طور طبیعی به بی همتا بودن علایق و توانایی های كودك حساسیت نشان خواهند داد و كمتر تمایل دارندكه انتظارات و آرزوهای خود را به كودك تحمیل نمایند (کرین ویلیام، ترجمه، خوی نژاد و رجایی، 1386). شیوه های تربیتی والدین نقش مهمی در رشد و نمو روانی- اجتماعی نوجوانان،ارتباطات خانوادگی، موفقیت های تحصیلی، توانایی تصمیم گیری و اعتماد به نفس آنان ایفا می نماید (رحمانی ،1387). حمایت مناسب كودك توسط والدین وگرمی و اقتدار آنها با نتایج مثبت در نوجوانی رابطه مستقیم دارد (ویلینگ، 2005).برخی اولیاء نسبت به فرزندان خود بسیار توجه می كنند وكودك در سالهای متمادی به بلوغ كامل اجتماعی نخواهد رسید. اگر چه حمایت از كودك ضروری به نظر میرسد، اما برای رعایت اعتدال گاهی لازم می شود كه او را در بن بست تنها بگذارند تا خود راه چاره ای پیدا كند. در مقابل كسانی كه دركودكی مورد تحقیر و كم محبتی و بی احترامی واقع شده و یا در محیطی مملو از اختلاف پدر و مادر، محرومیت و ناكامی رشد می كنند در جوانی افرادی ستیزه جو و ناسازگار بوده و همواره در معرض ارتكاب جرم و جنایت، فرار از منزل، بیماری جسمی و روانی، یاس و نارضایتی (رحیم زاده، 1381)، اختلال عاطفی، خودكشی، مصرف سیگار و مشروبات الكلی و مشكلات جنسی قرار دارند (هاکنبنی، 2007). نظارت و كنترل بخشی از فرآیند تربیت فرزندان توسط والدین است كه تعیین كننده شیوه فرزند پروری می باشد (احمدی، 1387).كه طبق دسته بندی بامریند دریكی از سبك های فرزند پروری دیكتاتوری، مقتدر و سهل گیرانه قرار می گیرد. والدین دیكتاتور معمولاً دارای تعامل سرد همراه با كنترل زیاد با فرزندان هستند، در حالی كه والدین مقتدر كنترل همراه با رابطه گرم و پاسخگویی به فرزندان را شیوه خود می دانند. در مقابل والدین سهل گیر از فرزندان خود انتظارات اندكی داشته و هیچگونه كنترل و پاسخگویی هم نسبت به آنان ندارند(رحمانی، 1387).
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-10-08] [ 12:58:00 ب.ظ ]
|